آزادسازی نرخ بلیت یا رهاسازی ایر لاین‌ها به حال خو د؟

نیاز انسان به جابه‌جایی مکانی و کشف مناطق جدید برای زندگی باعث شده تا «مسافرت» از همان ابتدای شکل‌گیری انسان‌های اولیه با زندگی بشر عجین شود.

با اینکه نیاز نیاکان ما به سفر ریشه در بقای آنها داشت، اما رفتهرفته با پیشرفت حیات آدم، نیاز انسان به مسافرت شکل دیگری به خود گرفت. چنانکه اکنون دیگر هر مسافرتی جنبه مهاجرت یا تغییر شرایط زندگی به احسن ندارد، بلکه بیشتر جابهجاییها به منظور جلای روح و به قول معروف تغییر آبوهوای افراد انجام میپذیرد. در حال حاضر شاید حیات افراد در گروی این جابهجاییها و مسافرتها نباشد، اما کمتر فردی را میتوان یافت که در سال حداقل یک بار عزم سفر نکند. عزمی که شاید تا سالها پیش به هر روی منجر به واقعیت میشد، اما اکنون با بالارفتن هزینههای سفر، بهویژه در حوزه حملونقل، تضمینی برای عملیشدن این عزم وجود ندارد. بروز چنین شرایطی علاوه بر نارضایتی سازمان تعزیرات، صدای اعتراض مسئولان سازمان گردشگری را هم درآورده و آنها دیگر سفر را خارج از دسترس شهروندان میدانند.

ایرانیان از دیرباز به گشتوگذار و مسافرت علاقهمند بودهاند. در واقع پر بیراه نیست که بگوییم علاقهمندی به سفر ریشه در فرهنگ و تاریخ ایرانیان دارد. از ماجراجوییهایی که شاهان هخامنشی در طول حیات خود انجام میدادند تا کاروانهایی که قرنها پیش برای زیارت خانه خدا با سختیهای فراوان و با کمترین زیرساختهای حملونقل و امنیتی به دل صحراهای سوزان میزدند. اعتقاد راسخ ایرانیان به دین مبین اسلام و مذهب شیعه باعث شده تا آنها تمام سختیها را به جان بخرند و در دل حوادث به زیارت ائمه اطهار بروند. هنوز فراموش نکردهایم سالهای ابتدایی دهه 80 را که با وجود حمله نظامی آمریکا و بریتانیا به عراق و بستهشدن مرزهای هوایی این کشور با ایران، هر روز کوچههای شهر به پلاکاردهای بازگشت «کربلایی»ها مزین میشد. اکنون نیز با اینکه کارشناسان معتقدند در طول یک سال اخیر قدرت خرید ایرانیان به نصف رسیده است، اما تعطیلات دو روزه هم فرصتی کافی برای بسیاری از افراد و خانوادهها به حساب میآید تا با رفتن به شهری دیگر آب و هوا تازه کنند. در حال حاضر شرایط بهگونهای است که خبر مسدودشدن جاده چالوس به اخبار پرتکرار روزهای جمعه تبدیل شده است. موضوعی که نشان میدهد هر چقدر هم گرانیها به مردم فشار آورد، سفر از سبد هزینه آنها، حتی به مدت یک روز، حذف نمیشود. حال این علاقهمندی ایرانیان به سفر باعث شده تا در طول سالهای اخیر فعالان حوزه کسبوکار، سرمایه خود را وارد حوزه آژانسهای مسافرتی و هواپیمایی کنند. گویا این افراد بهخوبی میدانند که سرمایهگذاری در خدمات مسافرتی در ایران سودی برابر با تولید و توزیع مواد غذایی دارد. چراکه هیچگاه تقاضا در این بازار رخت برنمیبندد، فقط ممکن است افراد مقاصد دور و گران خود را به مقصدهای نزدیک و ارزانتر تقلیل دهند. در این زمینه میتوان سفر به ترکیه را مثال زد. شاید زمانی که قیمت ارز در محدوده 3000 تومان قرار داشت متقاضیان سفر به این کشور در اولین پرواز خود را به شهرهای دورتر و توریستیتری نظیر استانبول میرساندند، اما در طول یک سال اخیر که نرخ ارز در محدوده 10 هزار تا 18 هزار تومان در نوسان بوده، این افراد به مسافرت با وسایل حملونقل زمینی و به مقصد وان که شهر نزدیکتری به ایران به حساب میآید قناعت کردهاند، اما به هر روی آن را از سبد هزینههای خود حذف نکردهاند. در سفرهای داخلی نیز به نظر میرسد هزینه سفر برای افراد در اولویت قرار دارد. دیگر برای بسیاری از شهروندان اهمیتی ندارد که به چه مقصدی و با چه وسیلهای حرکت کنند، آنها تصمیم را به تورها و آژانسهای مسافرتی میسپارند تا این شرکتها انحصار سفر را در دست بگیرند. ایرلاینها نیز از زمانی که نرخگذاری بلیت هواپیما آزاد شده بدون در نظر گرفتن سقفی تا جایی که میتوانند بهای بلیت را افزایش میدهند. فقط کافی است در زمان پیک سفرها سری به سایتهای فروش بلیت هواپیما بزنیم تا متوجه تاختن این آژانسها شویم. آژانسهایی که در زمان پیک تقاضا قیمت بلیتی را که سقف آن 300 هزار تومان اعلام شده تا پنج برابر قیمت یعنی یک میلیون و 500 هزار تومان میفروشند. اقدامی که علاوه بر نارضایتی شهروندان، اکنون صدای اعتراض سازمان تعزیرات و اخیرا میراث فرهنگی و گردشگری را درآورده است. سالهاست که رسانهها نیز نسبت به این حرکت سودجویانه برخی ایرلاینها گزارش مینویسند و هشدار میدهند، اما به نظر میرسد که گوش شنوایی در این زمینه وجود ندارد. شاید پس از نصفشدن قدرت خرید و افزایش قیمت بلیت هواپیما مردم از قطار و اتوبوس و خودرو شخصی بهعنوان آلترناتیوی برای هواپیما استفاده کنند، اما با ادامه این روند دیگر نمیتوان از آنها انتظار داشت که با پای پیاده از شهری به شهر دیگر بروند. چراکه با انتقال تقاضای بلیت سفرهای هوایی به بازار ریلی و زمینی کشور بالطبع تقاضا نسبت به عرضه فزونی میگیرد و در این شرایط ممکن است یک جهش قیمت در بلیت این ناوگانها هم به وجود آید. آنگاه دیگر مردمی که در هر شرایطی به سفر اهمیت میدهند چارهای جز خانهنشینی در اوقات فراغت نخواهند داشت و یکی دیگر از ابزارهای تفریحی خود را هم از دست میدهند. آنگاه ممکن است علاوه بر ورشکستگی ناوگانها حملونقل، شاهد بروز آثار سوء اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این پدیده باشیم. زیرا در شرایطی که امکانات و زیرساختها تفریحی و سرگرمی در حداقل خود قرار دارد، سفر بهعنوان آخرین ابزار در دست مردم موجبات شادی و تفریح آنها را فراهم میآورد. اما در چنین شرایطی در حالی که انتظار میرود مسئولان با ایجاد تسهیلاتی امکان سفر ارزان را فراهم آورند، آنها با گرانکردن بلیت سفر را هم موجب مرگ تدریجی کردهاند. بر این اساس از دستگاههای ذیربط، بهویژه سازمان هواپیمایی کشوری، انتظار میرود با ورود به این ماجرا در برابر گرانفروشیها و سوءاستفادههای آژانسهای فروش بلیت بایستند. شاید آنها اعلام کنند که برای جلوگیری از این امر کف و سقف قیمت تعیین کردهاند و آزادسازی نرخها به معنای رهاکردن ایرلاینها به حال خود نیست، اما فروش بلیت شهرهایی همچون مشهد با نرخ یک میلیون و 500 هزار تومان در زمان تعطیلات نشان از تخلفی شبکهای بین برخی از ایرلاینها دارد. البته در این زمینه سازمان هواپیمایی اعلام کرده است که این ارقام برای بلیتهای «بیزینس کلاس» است که مشمول رعایت کف و سقف قیمتی نمیشود. حال به مسئولان این سازمان پیشنهاد میشود که در اعیاد پیشرو که عید قربان و غدیر خم که با 21 و 29 مرداد همزمان شدهاند قیمت بلیتهای اکونومی این شرکتها را جویا شوند تا به عمق گرانفروشیها پی ببرند.

جنگ سازمانها؛ زیان مردم

اکنون بالارفتن هزینه سفر تنها نارضایتی مردم را در پی نداشته است، بلکه صدای اعتراض برخی سازمانها هم به گوش میرسد. در این زمینه اخیرا معاون گردشگری گفت که مدل نرخگذاری بلیت هواپیما، مزاحم سیاستهای کلان سفر شده و آزادسازی نرخ پروازها، سفر را از دسترس عموم خارج کرده است. ولی تیموری افزود: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری این قدرت را ندارد که مانع برخی گرانفروشیها و افزایش نرخها در سفرهای هوایی شود. این خلأ قانونی است؛ چراکه قیمت پرواز در سفر و گردشگری تاثیر مستقیم دارد، اما متولی سفر هیچ نقشی در برنامهریزی آن ندارد. سخنگوی سازمان تعزیرات نیز در روزهای گذشته با اعتراض نسبت به سیاست آزادسازی نرخ بلیت هواپیما، گفته بود: شرکتهای هواپیمایی آزادسازی را با رهاسازی اشتباه گرفتهاند و برای چندمین بار میگویم وضع قیمت بلیت هواپیما در برخی خطوط پرمصرف رها شده است و هیچ نظارتی نمیشود. این ظلم به مردم است و در شرایطی که قیمت بلیت هواپیما از تهران به مشهد حداکثر ۳۵۰ هزار تومان است چرا برخی روزها به یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میرسد؟ البته در این بین نباید فراموش کرد که خود سازمان تعزیرات هم در سیاستگذاریها نقش بسزایی دارد و نباید با چنین صحبتهایی فرار رو به جلو کرد؛ چراکه درنهایت این شهروندان هستند که از این اختلاف سازمانها متضرر میشوند.

منبع: آرمان
مشاهده نظرات