شرایط صنعت فولاد

صنعت فولاد بر سر دو راهی زیان

بخش نخست میزگرد صنعت فولاد که شنبه گذشته به چاپ رسید، به بررسی شرایط فعلی این صنعت و راه‌های خروج از رکود پرداخت.

در بخش یاد شده کارشناسان حاضر در این میزگرد افزایش قدرت خرید مردم، کاهش هزینههای تولید و حرکت به سمت بهرهوری در تولید را از راهکارهای تحریک تقاضا و در پی آن خروج از رکود عنوان کردند.

حال در قسمت دوم این میزگرد کارشناسان نبود یک متولی قدرتمند برای صنعت فولاد، نبود نظارت کافی بر تولیدات فولادی، رشد هزینههای حملونقل و همچنین نبود تنوع در محصولات فولادی را از دیگر چالشهای این صنعت ارزیابی کردند آنها همچنین به زیانده بودن صادرات فولاد در شرایطی اشارهکردند که بازار داخلی نیز با رکود تقاضا همراه است.

در ادامه گفتوگوی کارشناسان پیرامون موضوعات یاد شده را ملاحظه میکنید.

شهرام میرآخورلو: در رابطه با بحث مدیریت بازار باید بگویم متاسفانه رویکرد ما در کشور در این خصوص هماهنگ نیست.

یعنی زمانی به جایی میرسیم که قیمت فروش از قیمت تمامشده کمتر میشود، اولین کاری که باید انجام شود این است که میزان تولید را کاهش دهیم تا بتوانیم فضا را مدیریت کنیم، اما متاسفانه واحدهای تولید ما حداقل تا یکی دو ماه قبل در حال رکوردزنی برای تولید بودند.

به چه دلیل؟ به این دلیل که نگاه فولادسازان نگاه تولیدگراست نه نگاه بازرگانی. 

توجیه اصلی آنان برای افزایش تولید نیز این است که اگر هزینههای سربار را به واسطه تیراژ تولید بالاتر کاهش دهیم بهتر است اما به این نکته توجه نمیکنند که خواب سرمایهای که مربوط به موجودی انبار آنها میشود شاید به مراتب نگرانکنندهتر از کاهش هزینه به واسطه تولید بیشتر باشد.

مساله دیگر اینکه وقتی موجودی کالا در انبار بالا میرود بازار این اتفاق را درک میکند.

در چنین شرایطی بازار میگوید بر فرض موجودی فولاد خوزستان از حد طبیعی بالاتر رفته است پس این کارخانه به زودی مجبور به کاهش قیمت میشود.

بنابراین اگر تولیدکننده برای موجودی خود روی قیمت 1400 تومان حساب میکرده، حالا باید به دلیل رفتار بازار برود روی قیمت 1100 تومان حساب کند.

این تماما به معنای زیان است. در حال حاضر آماری که از پنج ماه ابتدای امسال در دست است نشان میدهد که تولید فولاد خام نسبت به مدت مشابه سال قبل 2 درصد کاهش داشته است.

این کاهش 2 درصدی در حالی بوده است که در سال جاری شدت رکود به مراتب شدیدتر از سال 93 بوده است، بنابراین افت تولید باید خودش را بیشتر نشان میداد.

یا در زمینه محصولات که عمدتا شامل میلگرد و تیرآهن میشود، در مدت زمان یاد شده 14درصد کاهش تولید داشتهایم در صورتیکه این باید به شدت بالاتر بود.

وقتی فولادسازی نمیتواند صادرات داشته باشد زیرا قیمت تمام شدهاش بالاست و بازار داخلی هم ندارد، اصولا باید تولید را کاهش دهد نه اینکه آن را به شکلی پیش ببرد که در بازار التهاب قیمتی ایجاد کند.

قیمتهایی که الان شاهد آن هستیم، قیمتهایی هستند که به ضرر تولیدکننده تمام میشود و به ضرر مصرفکننده نهایی نیز خواهد بود.

الان اگر ما بخواهیم نگاه قیمتی داشته باشیم، اینطور مشاهده میشود که قیمتهای ما بسیار عقبتر از سالهای قبل است.

بر اساس آماری که من دارم میزان عرضه محصولات فولادی در 6 ماهه ابتدای سال جاری در بورس کالا در مجموع نقد و سلف یک درصد کاهش داشته است، میزان تقاضا و معاملات نیز هرکدام 12 درصد کاهش داشتهاند.

این اتفاقی است که در بورس کالا رخ داده اما در همین زمان ارزش معاملات 23 درصد کاهش پیدا کرده است، این نشان میدهد که واحدهای تولیدی ما تحت فشار زیادی قرار دارند.

فولادساز تولیدش را انجام داده است، پولش را درگیر تولید، خرید مواد اولیه، حقوق پرسنل و... کرده و تنها 2 درصد کاهش تولید داشته است، از این طرف 23 درصد پول کمتری به دست آورده است.

این نشان میدهد که قطعا واحدهای تولیدی که از امکانات مالی کمتری برخوردار هستند محکوم به این هستند که با شرایط بدی همراه شوند.

در چنین شرایطی واحدهایی میتوانند فعالیت داشته باشند که از توان مالی بالاتری برخوردار هستند یا به صورت انحصاری فعالیت میکنند و تقاضا برای محصولات آنها وجود دارد.

از طرفی یکی دیگر از مشکلات ما ساختار تولید است.

متاسفانه ما واحدهایی که برای تولید زدهایم بهطور کلی با آنچه در دنیا، اقتصادی شناخته میشود فرق دارد.

در همه جای دنیا روش تولید عمدتا روش کوره بلند است و بعد به سراغ قوس الکتریکی و ذوب میروند که ما جهتی عکس را طی کردهایم زیرا به دنبال بازدهی سریعتر بودهایم.

ما در بخش احداث واحدهای تولیدی جدید نیز روشهای صحیح را انتخاب نکردهایم، زیرا صنعت فولاد بسیار سرمایهبر است.

طرحهایی هم که از طرف وزارتخانه در حال پیگیری است و جانماییهای آن نیز با انتقادهای فراوانی همراه است، چند سال است که درگیر منابع مالیاند و این سرمایهگذاری به قدری سنگین است که بخش خصوصی نیز نمیتواند در آن دخالت کند.

در واقع میتوان گفت در زمینه صنعت فولاد ما خیار را از ته گاز زدهایم. ما در زنجیره فولادسازی اول به سراغ نوردسازی رفتهایم، بعد یک گام عقبتر گذاشتهایم و به شمش رسیدهایم، بعد یک پله عقبتر رفتهایم و به گندله رسیدهایم، بعد یک گام پستر گذاشتهایم و به سنگ آهن رسیدهایم و به این ترتیب نخواستهایم توازن را برقرار کنیم.

با تمام این تفاسیر ما در بحث مدیریت تولید تنها دو درصد کاهش تولید داشتهایم که به نظر میرسد آن نیز به اجبار بوده است، البته در این میان به نظر میرسد کاهش دو درصدی تولید علتهایی چون جابهجایی مدیریت در برخی واحدهای تولیدی نیز داشته باشد.

بنابراین رویکرد کلی اینگونه نبوده است که مانند آرسنال متال با کوچکترین اتفاق کارخانه را برای توقف زیان تعطیل کنیم، البته ساختار تولید ما نیز به گونهای نیست که بتوانیم به راحتی این کار را انجام دهیم زیرا مانند تمام دنیا به جای چهار هزار کارگر با 400 نیروی کار روبهرو نیستیم.

بنابراین تعطیلی نیز در هنگام رکود هزینههای زیادی به همراه خواهد داشت. ذوبآهن اصفهان الان چقدر نیروی سربار دارد؟

نعمتالله محسنی: به جای 6 هزار نفر؛ 20 هزار نفر نیرو داریم.

میرآخورلو: این سربار بیش از اندازه است، بنابراین برای مثال ذوبآهن اگر بخواهد شرایط را متعادل کند به واسطه تعطیلی حتی نمیتواند هزینههای سربار را پرداخت کند.

علیاصغر بهرامی: در واقع میتوان گفت بهرهوری ما در تولید پایین است، در حالیکه هر یک میلیون تن تولید فولاد به 1500 نفر نیرو احتیاج دارد ما در کارخانهای مانند ذوبآهن اصفهان شاهد نیروی کاری سهبرابری هستیم و تمام اینها به معنای هزینه برای صنعت هستند.

در همه جای دنیا تعدیل نیرو یک واقعیت است یا اینکه در شرایط بحران اینطور به کارکنان گفته میشود که شما را تعدیل نمیکنیم اما 85درصد از حقوقتان را به شما میدهیم، در ایران چطور؟

محسنی: یک بار از بیل گیتس سوال کردند که رمز موفقیت شما چیست، او پاسخ داد بهترین استخدام و نترسیدن از اخراج.

اما ما بدترین استخدام را داریم و در اخراج هم با محدودیتهای فراوانی همراه هستیم.

این یک نکته در فرآیند هزینههای تولید است، نکته بعدی در رابطه با مواد اولیه است.

برای مثال ما در رابطه با قیمت زغال فشار زیادی برای افزایش قیمت داریم در حالیکه در شرایط رکود قیمت زغال باید با کاهش همراه باشد.

بحث بعدی انرژی است، ما باید در شرایطی که با فشار برای تولید همراه هستیم از سوی دولت شاهد تعدیل قیمت انرژی باشیم تا در زمانیکه شرایط مساعد شد سوبسیدهایی که دادهاند را پس دهیم.

از سویی در ابتدای سال نیز ما 25 درصد افزایش حقوق داشتهایم در حالیکه قیمتها تا 25 درصد با کاهش همراه بودهاند، با تمام این تفاسیر ما به مرحلهای میرسیم که باید تولید را متوقف کنیم اما قادر به انجام این کار نیز نیستیم.

میرآخورلو: واحدهایی که در کشور ما ساختار بزرگی دارند، در برخی جاها میگویند ما خصوصی هستیم و جایی نیز میگویند ما دولتی هستیم، بنابراین درواقع خصولتی هستند.

آن اتفاق تعدیل نیرو در کشور در حال رخ دادن است اما در رابطه با شرکتهایی شاهد آن هستیم که صرفا سهامداران آن خصوصی هستند و شرکتهایی مانند ذوبآهن یا فولاد مبارکه نمیتوانند این کار را انجام دهند زیرا ساختار آنها با وزارت کار و رفاه اجتماعی درگیر است.

در رابطه با مدیریت شرایط شاید اتفاقی مانند تعدیل نیرو رخ ندهد اما ما میبینیم که در قیمت تیرآهن یا میلگرد تلاشهایی برای حفظ قیمت انجام میشود، برای مثال ذوبآهن اصفهان این کار را انجام میدهد که در بازار از آن تحت عنوان ایجاد انحصار در فروش یاد میشود. شما بهعنوان مدیر فروش ذوبآهن چه توضیحی در این زمینه دارید؟

محسنی: ما وقتی از دیدگاه بازار به بحث فروش نگاه میکنیم، به عوامل مختلفی توجه میکنیم. علم میگوید که آخرین قدم قیمت است.

این مثل یک جراحی است که پزشک از ابتدا وارد عمل جراحی نمیشود بلکه ابتدا عوامل بیماری را بررسی میکند.

مشکل ما در بحث مدیریت بازار این است که وقتی قیمت بالا میرود سازمانهای مختلفی وارد میشوند به این دلیل که احساس میکنند مصرفکننده در این جریان زیان خواهد دید اما در زمان کاهش قیمتها شاهد هیچ اقدامی نیستیم.

به عقیده من بحث مدیریت بازار که شاید کلمه بهتر آن مدیریت قیمت باشد، باید در آخرین مرحله اتفاق بیفتد به این معنا که اگر همه عوامل نشان دادند که کاهش نرخ الزامی است، این اتفاق رخ بدهد.

ولی ما میبینیم که یک تولیدکننده امروز قیمت را 200 تومان کاهش میدهد اما در تقاضا اتفاقی رخ نمیدهد، به جز اینکه با این کاهش قیمت عدهای تاجر در بازار نابود میشوند.

تمام این اتفاقات به خوبی نشان میدهد که فولاد یک متولی ندارد که اگر داشت نباید شاهد این اتفاقات میبودیم.

البته این نداشتن متولی ناشی از واگذاریهای نامناسبی است که در گذشته رخ داده است بنابراین امروز میبینیم که نه شرکت ملی فولاد جایگاه قبلی خود را دارد نه ایمیدرو و نه حتی وزارتخانه. در چنین شرایطی وقتی علت این کاهش قیمتها را از کارخانهها جویا میشویم، میگویند بحث مدیریت عرضه و تقاضا و ایجاد فضای رقابتی است، یکی میآید و یکی میرود.

بنابراین بحث نبود یک متولی قوی با قابلیت برنامهریزی در صنعت فولاد یک بحث جدی است. چنین متولی میتواند این اجماع را ایجاد کند که اگر بنا بر کاهش تولید است این اتفاق رخ بدهد.

مگر جایی مانند انجمن تولیدکنندگان فولاد وجود ندارد؟

محسنی: ببینید انجمن تولیدکنندگان فولاد یک سازمان غیردولتی است، متولی نیست.

اما در دنیا الان این سازمانهای غیردولتی هستند که متولیگری میکنند و تاثیرگذارند.

محسنی: خب به هرحال ما بحث نبود متولی را داریم، در چنین شرایطی واحدهای تولید متفاوت این اجازه را به خود میدهند که از حدود استانداردهای ملی کشور عدول کنند و این فقط مربوط به قیمتگذاری نیست.

ما 28 نمونه محصول گرفتهایم و در آزمایشگاه ذوبآهن مورد تست قرار دادهایم و به این نتیجه رسیدهایم که 26 مورد محصولات خارج از استاندارد هستند، یعنی با استاندارد ملی ایران همخوانی ندارند.

آزمایشگاه ذوبآهن نیز قابل تایید موسسه استاندارد است.

خب ما در این شرایط وقتی بحث مدیریت بازار را مطرح میکنیم در رابطه با محصولات مشابه میتوانیم قیمت مشابه داشته باشیم. پس ما امروز در شرایطی که صنعت فولاد متولی ندارد و موسسه استاندارد هم به دلایل مختلف محصولات فولادی را کنترل کیفی نمیکند، شاهد تولید تیرآهن غیراستاندارد هستیم که وزارت راه هم آن را در تولید گاردریل استفاده میکند و آن را به اتوبان تهران- شمال میبرد.

یعنی مصوب میکنند پایههای گاردریل تیرآهن 14 باشد که تحمل تصادف را داشته باشد بعد تیرآهن 14 غیراستاندارد با وزن 132 کیلوگرم استفاده میشود. در حالیکه وزن کف چنین تیرآهنی باید 146 کیلو باشد و میانگین آن نیز 154 کیلو است.

الان بزرگترین تولیدکننده تیرآهن در کشور کیست؟

محسنی: ذوبآهن اصفهان بزرگترین تولیدکننده است اما خیلی وقتها یک عامل کوچک میتواند شرایط را به هم بریزد درست مانند پرندهای که میتواند پرواز یک هواپیما را با اخلال همراه کند، در چنین شرایطی تا دوباره چرخه تنظیم شود زمان میبرد.

در کنار این موضوع در شرایطی که مردم با مشکل مالی همراه هستند، تولید کالای ارزان با اقبال همراه میشود.

بهرامی: فکر میکنم سال 86 بود که حدود 130 هزار تن تیرآهن 14 چینی 130 کیلویی وارد کشور شد و متاسفانه آن را به نوسازی مدارس اختصاص دادند زیرا آن بخش در آن زمان نیاز داشت. خب اتفاقاتی از این دست هم به تولید ملی کشور ضربه میزند و هم امنیت جانی مردم را با خطر همراه میکند.

محسنی: واقعا بحث استاندارد در کشور مهم است. در شرایط فعلی واحدهایی که حدود استاندارد را رعایت میکنند که باید هم بکنند زیرا با جان مردم ارتباط مستقیم دارد، واقعا متضرر میشوند زیرا به دلیل کیفیت بالایی که دارند قیمت آنها بیشتر میشود در حالی که بازار پر است از محصولات بیکیفیت ارزان.

متاسفانه در میلگرد این اتفاق شدیدتر هم هست.

من بارها توضیح دادهام که انجمن تولیدکنندگان نباید اجازه دهد اعضای این انجمن چنین کالاهایی تولید کنند.

نکته بعدی این است که تنها در شرایط رشد قیمتها دولت وارد میشود و سقف قیمتها را میبندد اما در رابطه با کف قیمتها چه اتفاقی رخ میدهد؟

ما زمانی گفتیم بیاییم برای میلگرد یک کف قیمتی در نظر بگیریم.

به اعتقاد بنده همانطور که ما سقف قیمتها را میبندیم باید در جایی کف قیمتها را نیز ببندیم.

باید سیستم به گونهای باشد که اگر تولیدکنندهای قیمت را بیش از آنچه برای کف تعیین شده است کاهش داد، مجبور به پرداخت مالیات شود.

به این ترتیب کاهش قیمت منطقی میشود و کارخانهای در این میان در طول یک روز قیمت را 80 تومان کاهش نمیدهد.

در چنین شرایطی عدهای در جامعه دچار ورشکستگی میشوند و رکود گسترش پیدا میکند.

پس مدیریت بازاری که ما از آن صحبت میکنیم ابعاد مختلفی از تولید تا قیمت دارد که موسسه استاندارد در این میان میتواند وظیفه مدیریت کیفیت تولیدات را بر عهده داشته باشد و در بحث قیمتی نیز باید ساز و کاری اندیشیده شود.

شما به مشکلات فعلی صنعت فولاد از زوایای مختلف اشاره کردید، اما آنطور که شنیده میشود بحث حملونقل خصوصا در حوزه صادرات با مشکلاتی همراه است، در این رابطه کمی توضیح میدهید؟

نعمتالله محسنی: ما به دلیل اعتراضهای کامیونداران با افزایش قیمت در این بخش از سوی دولت مواجه بودهایم.

ما در 6 ماه ابتدای امسال 105 درصد نسبت به همین بازه زمانی در سال گذشته افزایش صادرات داشتهایم، اما در سال جاری هزینه حمل از اصفهان تا بندرعباس از هزینه حمل از چین تا بندرعباس بیشتر شده است.

این در حالی است که در قانون آمده است که قیمت بین دو طرف بهصورت توافقی تعیین میشود.

شهرام میرآخورلو: الان رویکرد صادرات شما بیشتر به سمت شمش حرکت کرده است، درست است؟

نعمتالله محسنی: خیر، ما الان بالای 60 درصد صادرات محصول داریم و حدود 35 درصد نیز صادرات شمش داریم.

ظاهرا الان صادرات برای فولادسازان تماما ضرر است، بنابراین چرا ادامه دارد؟

نعمتالله محسنی: بله ضرر است، ما همین الان روی هر کیلو صادراتی که داریم یک عدد زیادی ضرر میدهیم، اما نکته در اینجاست که ما 400 هزار تن صادرات کردهایم، شما تصور کنید که این میزان کالا صادر نمیشد، چه اتفاقی میافتاد؟ این میزان اگر وارد بازار داخلی میشد طبیعتا بسیاری از واحدهای تولیدکننده کوچک نابود میشدند.

محمد آزاد: در رابطه با بحث قیمتها باید بگویم که الان عرضه و تقاضا در بازار است که قیمتها را تعیین میکند یعنی اگر قیمتی پایین آمده است این را عرضه و تقاضا تعیین کرده اما در رابطه با تیرآهن شرایط کمی فرق دارد و دلیل آن هم میتواند این باشد که تولید انحصاری آن در دست ذوبآهن اصفهان است؛ بنابراین قیمت آن حفظ شده است.

نکته دیگری که در رابطه با قیمت تیرآهن وجود دارد این است که یکی از علتهای بالاتر بودن قیمت یک تیرآهن نسبت به سایر محصولات کیفیت آن است و نمیتوان به آن خرده گرفت.

البته تیرآهن سبک که دوستان از آن بهعنوان غیراستاندارد یاد کردند موارد مصرف دیگری به غیر از ساختمانسازی دارد یعنی بیشتر در موارد صنعتی به کار میرود.

متاسفانه این تیرآهنهای سبک را که مصرف صنعتی دارند به دلیل ارزانتر بودن وارد ساختمانسازی میکنند که این اتفاق خیلی بد است، چنین اتفاقی قطعا در آینده صدمات خود را نشان خواهد داد.

علیاصغر بهرامی: یکی دیگر از چالشهای صنعت فولاد این است که متاسفانه صنعت فولاد در بحث آلیاژسازی چندان قوی عمل نکرده و از طرفی به تنوع محصولات نیز اهمیت نداده است.

ما الان چقدر ورق وارداتی داریم؟ خب اگر صنعت فولاد همانطور که به سمت تولید ریل ملی گام برداشته است، برای تولید سایر محصولات مورد نیاز کشور نیز گام بردارد قطعا در شرایطی اینچنینی با بحران کمتری مواجه خواهیم بود و حتما آن 2 میلیون تنی که به دلیل کمبود تولید وارد کشور میشود، میتوانیم به صنعت فولاد خودمان اضافه کنیم.

شهرام میرآخورلو: البته این دو میلیون تن فرق دارد، ما شاهدیم که ورق 2 میل در شرایطی که واردات توجیه ندارد به کشور میآید نخست به این دلیل که ارز مبادلهای دریافت میکند دوم به این دلیل که فولاد مبارکه بهعنوان بزرگترین تولیدکننده ورق کشور به تولید این کالا مبادرت میکند، با این توجیه که میگوید اگر ورق 2 میل تولید کنم ظرفیت تولید من کاهش پیدا میکند و هزینههای سربار زیاد میشود.

علیاصغر بهرامی: اما این کارخانه میتواند با بهینهسازی خط تولید خود این کار را انجام دهد، اتفاقا شرایط رکود بهترین زمان برای افزایش بهرهوری و اصلاح زیرساختهاست.

شهرام میرآخورلو: بله بحث توسعه همین است. ما اگر یک نقشه ده ساله پیش روی صنعت فولاد بگذاریم بهترین زمان برای توسعه محصول دقیقا زمانی است که در رکود قرار داریم، یعنی در آن زمان باید سرمایهگذاری صورت بگیرد تا در زمان رشد قیمتها از آن بهرهبرداری شود. اما نگاه ما این نیست.

در رابطه با بحث آقای محسنی باید بگویم اتفاقا قیمت در آخرین مرحله نیست، بلکه در مرحله نخست قرار دارد؛ زیرا قیمت چراغ سبز تخصیص منابع است، یعنی اگر جایی احساس شود که توجیه سرمایهگذاری دارد، افراد وارد میشوند.

یعنی فرد ابتدا قیمت را محاسبه میکند تا ببیند خرید آن توجیه دارد یا خیر، او ابتدا نمیآید بگوید فلان محصول را چه کسی تولید میکند، کجا تولید میکند و بعد برود آن را بخرد بلکه او ابتدا به بازار میآید و سود خریدی را که میخواهد در نظر میگیرد پس قیمت به نظر من چراغ سبز تخصیص منابع است.

مشاهده نظرات