5 نشانه تصمیم غلط شما برای تغییر شغل

بیشتر انتخاب‌ها و تصمیم‌های روزانه ما ساده و بدون پیچیدگی هستند؛ اینکه برای سر کار رفتن چه بپوشیم، ناهار چه بخوریم، به موقع به رختخواب‌ برویم یا کمی بیدار بمانیم تا سریال مورد علاقه‌مان را تماشا کنیم.

این انتخابها و تصمیمها استرس یا درگیریهای درونی چندانی برای ما ایجاد نمیکنند. اما وقتی پای مسائلی مانند تغییرات شغلی به میان میآید، ذهن شما خیلی بیشتر درگیر میشود، بهخصوص اگر با تصمیمهای بزرگی مواجه باشید که در زندگیتان تحول ایجاد میکنند. آیا باید ارتقای شغلی را بپذیرید، یا به شهر دیگری نقل مکان کنید، یا در صنعت جدیدی مشغول به کار شوید، یا کسبوکار تازهای راهاندازی کنید؟ تصمیمگیری در این موارد سخت است، بهویژه وقتی یک پاسخ مشخص برای مسالهای وجود نداشته باشد. با وجود اینکه نهایت تلاش خود را میکنید، همیشه مشخص نیست که در مرحله بعد چه پیش خواهد آمد. چطور میفهمید در مسیر درستی قدم گذاشتهاید یا تحول شغلی که میخواستید محقق خواهد شد؟ در اینجا پنج نشانه متداول که میگویند اقدام شما در جهت تغییر شغل اشتباه است و باید مسیر را به عقب برگردید تا به شغلی که دوست دارید برسید، معرفی میکنیم:

1) حس خیلی بدی دارید

مثل خیلی از موارد که افراد فکر میکنند یک جای کار میلنگد یا نسبت به چیزی حس درونی خوبی ندارند. آیا وقتی با یک فرصت جدید در زندگی مواجه میشوید، چنین حسی ظهور نمیکند؟ مثلا شاید وقتی با تیم جدیدی که قرار است با آن کار کنید ملاقات میکنید، خیلی نتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. یا شاید نگران هزینههای تغییر مکان هستید. با اینکه وقتی یک اتفاق حس خوبی به ما نمیدهد در درونمان آن را حس میکنیم، اما در ضمن روشهای زیادی هم وجود دارد که میتوانیم این احساسات را بهطور منطقی بررسی کنیم و از منفی بودن آن بکاهیم. مطمئنا نمیخواهید یک پیشنهاد و فرصت خوب را صرفا بهخاطر اینکه احساس اضطراب میکنید، از دست بدهید.

یک تغییر شغلی بزرگ میتواند مثل یک پروانه حس رهایی ایجاد کند. اما اگر احساس نارضایتی شما ادامه پیدا کند، نشانهای است مبنی بر اینکه آماده این تغییر شغلی نیستید. تست 10-10-10 را انجام دهید تا فکرتان را آرامتر کنید و در ذهنتان واقعیت را از داستان جدا کنید. به این صورت که با خودتان در نظر بگیرید: آیا این نگرانی بیش از 10 هفته در ذهن من دوام خواهد داشت؟ 10 ماه؟ 10 سال؟ پاسخی که به این سوالات میدهید کمک میکند همه چیز را در چشمانداز دور ببینید. بهعنوان مثال، اگر با همکارانی که قرار است با آنها کار کنید سازگار نیستید، این موضوع مطمئنا 10 ماه یا حتی 10 سال آینده هم اهمیت خواهد داشت. اما موضوعی مثل عادت کردن به رفتوآمد در یک مسیر طولانیتر ممکن است 10 هفته یا کمتر برای شما طول بکشد.

2) احساس ناامیدی میکنید

احساس ناامیدی داشتن میتواند عمیقا در نارضایتی شما از موقعیت شغلی فعلیتان یا اینکه خودتان و خانواده در شرایط مالی بسیار سختی هستید، ریشه داشته باشد. ممکن است بخواهید بهخاطر این موضوع تصمیمی بگیرید. وقتی دچار اضطراب هستید، سخت میتوانید چشمانداز بلند مدت را ببینید. بنابراین در این شرایط با کسی که چنین احساسی نسبت به موقعیتتان ندارد، مشورت کنید. این فرد میتواند یک دوست مورد اعتماد، معلم یا مربی شما باشد که کمک میکند گزینههای خود را به شیوهای معقول و عینی مرتبسازی کنید. از اینکه در این شرایط میتوانید آرامتر و منطقیتر تصمیم بگیرید شگفتزده خواهید شد.

3) انگیزههای شما سالم نیستند

با خودتان صادق باشید: آیا از سر لجبازی با یک فرد دیگر به این فرصت فکر میکنید، یا مثلا میخواهید حسادت همکاران قدیمی خود را برانگیزید؟ انتخاب یک شغل جدید برای دور شدن از انتقادات خانواده و دوستان یا پنهانی تصمیم گرفتن، نشانههای بدی هستند که نشان میدهند در آینده بهخاطر انتخابتان متاسف خواهید شد. اگر دائما میخواهید کسی به حرفهایتان گوش دهد یا توصیهای برایتان داشته باشد – از مادرتان گرفته تا غریبهای در اتوبوس – بدانید ترس شما را فرا گرفته است. این یعنی دوست دارید تایید دیگران را برای اینکه کار درستی انجام میدهید، دریافت کنید. وقتی به جای خوداتکایی، دائما به دنبال شنیدن توصیههای دیگران هستید، در واقع تصمیمگیری خود را برونسپاری کردهاید. خیلی مهم است که یاد بگیرید به خودتان اعتماد داشته باشید.

4) مجبورید خودتان را متقاعد کنید

ممکن است با گفتن جملاتی اینچنینی مجبور شده باشید دائم خودتان را متقاعد کنید:

حداقل من یک شغل دارم...

حداقل میتوانم بیشتر پول درآورم...

حداقل از نظر فنی این یک ارتقای شغلی است...

حداقل بهخاطر رد کردن این فرصت احمق به نظر نمیرسم...

این نوع گفتوگوهای درونی مضطربانه، پاسخی متداول به استرسهایتان است. از آنجایی که احساسات شدید معمولا ناخوشایند هستند، ما بیش از حد بر واقعیتها و منطق متمرکز میشویم. درست است که منطقی بودن و دلیل آوردن خیلی خوب است، اما در ضمن میتواند نشاندهنده. انکار کردن هم باشد. وقتی عمیق شوید، به این نتیجه میرسید که انتخاب شغلیتان ایده بدی بوده است. این یک چارچوب ذهنی مثبت یا مولد برای تصمیمگیری در مورد تغییر شغلی نیست، چون با خودتان چیزهایی میگویید که در واقع اعتقاد ندارید درست هستند.

5) بیقرار هستید

ماهیت پیچیده یک تصمیم شغلی مهم ممکن است باعث شود احساس پریشانی کنید و حتی شبها ناگهان از خواب برخیزید. از سوی دیگر، تصمیمهای خوب هم از نظر جسمی و هم از نظر احساسی، روحیهبخش هستند. درست است که هر تغییر شغلی میتواند شما را سردرگم کند، اما باید بتوانید هر آنچه در این مسیر یاد میگیرید را آویزه گوش کنید در این تغییر چه ارتقای شغلی باشد و چه راهاندازی یک شرکت جدید، ممکن است احساس کنید از حوزه امن خود خارج شدهاید، اما چیزهای جدیدی که یاد خواهید گرفت، شما را هیجانزده خواهد کرد. تصمیمهای بزرگ با ابهام همراه هستند. ایجاد توازن بین مغز و قلب یک فرآیند یادگیری مداوم است. فشارهای غلط را از خودتان دور کنید تا همین الان به «پاسخهای درست برسید.» مهم نیست انتخاب شما چیست، با اطمینان جلو بروید و بدانید شغلتان همواره در حال رشد است. تحول مثبت بعدی در انتظار شما است.

مشاهده نظرات