به پول خود احترام بگذارید

شاید اکثر مردم فکر می‌کنند پول یک مساله عمومی و کلی است که همه مردم با آن سروکار داشته و همه به شیوه‌ای آن را مدیریت کرده‌اند. همه فکر می‌کنند همه‌چیز را راجع به پول می‌دانند، درصورتی‌که این‌طور نیست و رفتارهایشان این را نشان نمی‌دهد.

اطلاعات بسیاری از ما از سایر امور غیرتخصصی، بسیار بیشتر از پول است. بسیاری میدانند که برای معده درد باید رانیتیدین خورد، دردهای عضلانی با پیروکسیکام تسکین مییابد، آب مخزن سد گتوند در معرض شوری قرارگرفته، اسکلت فلزی ساختمان هزینه بیشتری دارد اما... از پول هیچ نمیدانند. بدتر اینکه متوهم شدهاند که میدانند.

این مثالها چقدر برای شما آشناست؟ کارمند بانکی که در حین کار یا عصرها به خریدوفروش اتومبیل میپردازد و درآمد او چند برابر حقوق دریافتی اوست. یا اینکه همکلاسی که درس خواندن را رها کرده و هماکنون تعمیرگاهی بزرگ در بهترین نقطه شهر دارد. یا مثال دیگر اینکه یکی از اقوام که ملکی را خریده و پس از چند سال، پول او چندین برابر شده است ممکن است این لیست به شکل حسرت و افسوس درخصوص فرصتهای ازدسترفته همه ما و حتی پدرانمان وجود داشته باشد، اما برای اینکه باقی عمر خود را در حسرت از دست دادن فرصتهای همانند این لیست سپری نکنید نیاز دارید که ابعاد مختلف امور مالی زندگی خود را بشناسید و آن را مدیریت کنید. اما سوال اینجاست که ابعاد مختلف پول را چقدر میشناسید؟ به گفته کارشناسان اقتصاد خانواده برخورد با پول دو وجه مادی و معنوی دارد.

نخست اینکه یک استراتژی خوب، به دنبال افزایش فاصله میان درآمد و مخارج است که دو راه بیشتر ندارد؛ یا باید به شیوهای درآمد را افزایش داد یا از مخارج کاست و یا بهتر اینکه هر دو کار را باهم انجام داد. وجه دیگر آن وابسته بودن میزان شادی ما به پول است. درست است که داشتن پول آنهم به مقدار زیاد با رضایت و شادی در زندگی هیچ ارتباطی ندارد و از هر دو قشر ثروتمند و فقیر میتوان به نمونههای بسیاری از رضایت و عدم رضایت از زندگی رسید.

اما میتوان به پول احترام گذاشته و درنتیجه از آن سربازی متعهد ساخت که تمام تلاش خود را برای پیروزی شما به کار میگیرد. برای گرفتن خدمات خوب از اتومبیل باید به آن احترام بگذارید، چگونه این کار را میکنید؟ با تعویض بهموقع روغن، تسمه تایم و تنظیم باد و با رفتار مناسب در هوای سرد، با عدم اعمال فشار زیاد به موتور، با انجام سرویسهای دورهای و با تمیز نگهداشتن بدنه. احترام کار سختی نیست اما بسیاری از ما انجام نمیدهیم. اما چگونه میتوان به پول احترام گذاشت؟ همانطور که همه شما میدانید هر ریال ما در قبال خرج ساعاتی از عمر به دست میآید پس احترام به پول احترام به یک اسکناس هزارتومانی نیست، احترام به زندگی است. با مرور برخی اصول اقتصاد خانواده میتوانید به بسیاری از اشتباهات خود پی برده و آنها را اصلاح کنید.

اول آنکه از به کار بردن جملاتی مانند «هزار تومان که پولی نیست»، «آنقدر از این پولها دور ریختهام» اجتناب کنید. البته که هزار تومان مقدار مهمی است. شما برای کسب آن از زمان بودن با خانواده، همسر و فرزندان خود گذشتهاید، با بیاحترامی رئیس و همکاران ساختهاید و در سرما و گرما به دنبال آن رفتهاید، پس حتما چیز مهمی است. اما «مراقب پول خود باشید» به معنای خرج نکردن نیست. از خود بپرسید این کالا یا خدماتی که قصد خرید آن رادارید چه خدمتی را به شما ارائه میکند، ازآن چه انتظاری دارید، برای رفع نیازی خریداری میشود یا عاملی خارجی برای آن وجود دارد؟ که پاسخ به این سوالها و تفاوت نیاز و خواسته مبحث بسیار گستردهای است.

دوم آنکه به آنها اجازه تولیدمثل بدهید. سرمایهگذاری را یاد گرفته و در زندگی خود به کار ببندید. اولین گام در سرمایهگذاری، پسانداز است. از مقادیر کم شروع کرده و تجربه کسب کنید و البته تمام لشکر خود را به جنگ دشمنی ناشناخته نبرید. کارشناسان اقتصاد خانواده تاکید میکنند که پایه و اساس سرمایهگذاری و استقلال مالی نهادینه کردن عادت پسانداز مداوم است. سوم آنکه انتظارات خود از پول را کاهش دهید. به گفته کارشناسان اقتصاد خانواده یکی از راههای احترام به پول کاهش انتظارات خود از آن است. پول بیچاره باید تمام نیازهای مادی و معنوی، از مسکن و خودرو و پوشاک برند را گرفته تا ناراحتی و افسردگی و روابط بد خانوادگی شما را تأمین کند. انتظارات خود را از پول کم کرده و در عوض شادی بیشتری را در زندگی تجربه کنید. البته این کار، یکشبه اتفاق نیفتاده و نیاز به تمرین و عادت دارد که ازاینپس در این مورد هم در یک مقاله بیشتر خواهم نوشت.

اگر کارمند هستید، اگر درآمد خود را جایی ثبت کردهاید، اگر حساب بانکی مشخصی دارید، به آنها، به فیشهای حقوقی و با صرف وقت به حافظه خود رجوع کرده و کل درآمد خود در سالهای گذشته را حساب کنید. از حقوق گرفته تا سودهای بانکی و تا کارهایی که بهصورت پروژهای انجام دادهاید.پسازآن لازم است بدانید که پس از کسب این درآمد در طی سالها چه چیزی برای نشان دادن دارید؟ چه داراییهایی برای شما باقیمانده است؟ چه داراییها و چه بدهکاریهایی دارید؟ قیمت کنونی تمام داراییهایتان از خانه، اتومبیل، لوازم خانه و داخل انبار و هر چیزی که برای نشان دادن دارید را حساب کنید و ببینید که در این مدت چقدر دارایی جمعآوری کردهاید. چقدر توانستهاید درآمد خود را در سال تغییر دهید؟ تابهحال چند بار سرمایهگذاری کردهاید؟ چقدر توانستهاید بهصورت مستمر به یک برنامه پسانداز وفادار بمانید؟ از سوی دیگر تمام بدهیها، تمام وامها و تمام قرضهای خود را هم لیست کنید.

در پایان شما باید ترازنامه مالی تهیه کنید که در دوران زندگی کاری، چقدر درآمد داشته، چقدر آن به دارایی تبدیلشده و هماکنون چقدر بدهی دارید. ممکن است در پایان انجام این کار با یک «آها؟» بزرگ روبهرو شوید. آیا من اینقدر درآمد داشتهام؟ آیا اینقدر دارایی دارم؟ چقدر لیست طلبکاران من بزرگ است؟ اگر در برابر این سوالات به پاسخهای نه چندان مثبتی رسیدید ناامید نشوید، به سرعت با طرح سوالاتی همچون اینکه چطور میتوانم این را بهصورت عادتی دائمی درآورم؟، یا چگونه میتوانم انگیزه خودم را حفظ کنم؟ میتوانید در جست و جوی راهکاری جدید باشید. بهعنوان مثال در زمینه امور مالی کسب درآمد جانبی به میزان ۳۰ درصد (فرضی) حقوق فعلی، تکمیل حساب پسانداز اضطراری تا ۱۲ ماه دیگر، نوشتن مخارج و درآمد و برگزاری جلسات ماهانه با همسر و تحلیل نتایج، تلاش برای کسب رضایت از زندگی با شناخت عوامل مالی نارضایتی از زندگی یا رهایی از شر بدهی میتواند مهم ترین کار باشد. همه ما میدانیم که آن ده ثانیه طلایی که مدال طلا را نصیب یک قهرمان المپیک میکند، حاصل تلاشهای بسیار و در طول سالهاست، پس برای انجام یک کار فوقالعاده در زندگی مالی، باید هر روز کاری کرد و البته تمرکز و اجرای گام به گام، از اصول حتمی است.

در این میان برای اینکه در دام کلیشه گرفتار نشوید، همین الان یک قلم و کاغذ برداشته یا یک صفحه جدید در کامپیوتر خود باز کرده و یک فعالیت مالی که میخواهید آن را بهصورت فوقالعاده انجام دهید، بنویسید و سپس با استفاده از تکنیک نقشههای ذهنی، نقشه راه خود را ترسیم کرده و دست به کار شوید. البته کارشناسان اقتصاد خانواده توجه به یک نکته را مهم میدانند. به گفته آنها اغلب افراد به دنبال افزایش ناگهانی درآمد خود هستند، ولی فکری به حال پسانداز و مهمتر از آن پسانداز اضطراری نمیکنند. اما سوال اینجاست آیا وضعیت همیشه به همین منوال خواهد بود؟ آیا همیشه همینطور حقوق خواهید گرفت؟ این مساله بر کسی پوشیده نیست که زندگی شما سراسر اتفاقات پیشبینی نشده یا خارج از کنترل است. این حوادث میتوانند مثل از دست دادن فرد مهمی در زندگی، تصادف اتومبیل یا از دست دادن شغل، بد باشند و مانند ملاقات با آشنایی پس از سالها و پیشنهاد شغل رویاییتان یا صاحب فرزند شدن در آمادگی کامل یا یک فرصت عالی سرمایهگذاری، خوب باشند.

واکنش به این اتفاقات، (چه از جنبه مثبت و چه منفی آن) نیاز به داشتن کمی آمادگی از سوی شما دارند و به همین دلیل شما باید پسانداز اضطراری داشته باشید. اما نکته مهم تر این است که برای رویارویی با این موقعیتها چه مقدار پول برای پسانداز کافی است؟ در مورد اینکه چه میزان پول برای پسانداز کردن کافی است، نظرات مختلفی وجود دارد و با توجه به افراد، میزان درآمد و مخارج آنها و شرایط کلی زندگی میتواند متفاوت باشد. مثلا توصیه شده که حداقل برای پوشش مخارج شش ماه خود، پسانداز داشته باشید. البته اگر بدهیهای زیاد و به ویژه با سود بالا دارید میتوانید نیمی از پول پسانداز را صرف صاف کردن بدهیها کنید.

برخی کارشناسان شغل اقتصاد خانواده پیشنهاد میدهند اولین هدف مدیریت مالی خانواده میتواند پسانداز پولی برای پوشش مخارج شش تا دوازده ماه باشد. این موضوع میتواند مهمترین هدف مالی شما باشد و تا زمانیکه این هدف را به سرانجام نرساندهاید، سراغ هیچ کار دیگری نروید. اگر حقوق ماهانه را تا سر ماه خرج کرده و چیزی برای پسانداز باقی نمیماند باید با مقادیر کم شروع کرده و همچنین صرفهجویی را هم به زندگی خود وارد کنید. برای آغاز کار هم مسیر جدیدی را به شما پیشنهاد میدهیم. اگر انضباط کافی برای پسانداز ماهانه ندارید، بهترین کار گرفتن وام و گذاشتن آن در حساب اضطراری است. احمقانه به نظر میرسد؟ اما از دیدگاه بسیاری از کارشناسان اقتصاد خانواده اتفاقا کار بسیار عاقلانهای است. البته تکنیکهای دیگری هم وجود دارد، مثلا انتقال خودکار پول به حساب اضطراری. کارشناسان اقتصاد خانواده توصیه میکنند دسترسی به این حساب فقط باید از راه مراجعه به شعبه امکانپذیر باشد چون ممکن است از فردا همه چیز را اضطراری تشخیص دهیم

تجربه نشان داده است که این کار، انضباط بالایی را میطلبد. پس دسترسی به این حساب را محدود کرده و انتقال به آن را خودکار کنید. برای آنکه مرتبا به حساب اضطراری خود دست نزنید باید بین نیازها و خواستههای خود تفاوت قائل شوید. کارشناسان اقتصاد خانواده میگویند غذا، سرپناه و پوشاک نیاز است و مابقی خواستههای شما هستند. خواستهها اگرچه ضروری نیستند اما پس از رفع نیازهای اولیه در اولویتهای بالا قرار میگیرند. در هر صورت قرار نیست که زندگی انسانهای اولیه را داشته باشیم و فقط به دنبال رفع نیازها باشیم.

اما هدف این است که برای رهایی از دامی که پیش روی شما گسترده شده است راهنمای کوچکی داشته باشید. اجازه دهید آنچه را که بیش از نیاز ماست کالاهای لوکس نامگذاری کنیم. وجود این کالاها تا جایی در زندگی ما ضروری هستند، بالاخره باید از پول خود لذت ببریم اما نکتهای که باید به آن دقت کرد این است که خواستههای ما در ابتدا با دوست داشتن ترکیب شدهاند. بهعنوان مثال یک فرد ممکن است خرید یک تلویزیون الای دی را دوست داشته باشد و آن را بخواهد یا آنکه همان فرد پژو ۲۰۶ را دوست دارد و میخواهد. اما پس از مدتی اوضاع دگرگون میشود.

پس از مدتی درک میکند که دیگر خیلی دوست داشتنی در کار نیست و صرفا میخواهد. فرض کنید تبلیغات یک شکلات بسیار خوشمزه را دیده و آن را میخرید، خوردن قطعه اول لذت زیادی دارد ولی دفعات بعد این لذت کمتر و کمتر میشود.البته بسیاری از ما نمیفهمیم که از خریدن یا داشتن چیزی لذت نمیبریم و پیوسته در حال ارضای خود به وسیله عوامل خارجی هستیم که متاسفانه این راه به قسمت دوم منحنی کامیابی منجر میشود. پول بیشتری خرج میکنیم و لذت کمتری میبریم. تشخیص خواستهها بسیار مهم است و همانطور که کارشناسان اقتصاد خانواده توصیه کردهاند به خواستهها هم باید برسیم، اما باید اختیار آن در دست ما باشد. دستگاه سوپر میلیاردی تبلیغات پیوسته به دنبال اختراع نیاز برای من است. ناگهان همه نیاز به تبلت، آیفون، ارتقای لپ تاپ، ماشین لباسشویی ۶ موتوره، کمربند لاغری و … پیدا میکنند.

کارشناسان اقتصاد خانواده با خرید این اقلام مخالف نیستند اما معتقدند که باید در این زمینه هوشیارانه عمل کنید. هوشیارانه عمل کردن یعنی پس از قرار گرفتن در تشعشع تبلیغات (که البته از آن راه فراری نیست)، سبک زندگی، ارزشها، حقوق، تراز مالی و نیاز واقعی به آن کالا را در نظر گرفته و احساساتی نشویم.

برای شروع میتوانیم لیستی از تمام چیزهایی تهیه کنیم که در سال جدید خریدهایم و سراغ آنها نرفتهایم، چیزهایی که از آنها استفاده نکردهایم، کتابها، دوره آموزشی، سری کاردهای آشپزخانه و….. تهیه این لیست به این منظور است که بپذیریم به هم ریختگی وارد زندگی ما هم شده است. البته سازماندهی کردن و دوباره شروع به جمعآوری لوازم اضافه کردن دردی را دوا نمیکند. بهترین روش برای این کار بودجهبندی و پایبندی به آن است. مطمئن باشید اجناس همیشه حضور دارند. اگر تصمیم به خرید وسیلهای دارید (منظور گوشت و مرغ نیست) حداقل آن را یک هفته به تعویق بیندازید. این تعویق باعث کاهش احساسات شده و میتوان بررسی بیشتری راجع به قیمت و سایر مزایا و معایب آن کرد.

مشاهده نظرات