کسب سود در گرو ادامه مسیر

در بسیاری از شرایط هنگام راه‌اندازی یک فعالیت اقتصادی تصمیمات غیرعاقلانه ممکن است، ضررهای هنگفتی را متوجه افراد کند.

اقتصاد علمی است که در بسیاری مقاطع تحلیلهای افراد خرد را فدای نگاه کلان خود نمیکند. حتما شما نیز افرادی را دیدهاید که با اشتیاق یک فعالیت اقتصادی را راهاندازی کرده، در مقاطع اولیه نیز سود قابل قبولی کسب کرده اما در پی یک بحران یا وضعیت بد بازار با مشورت برخی افراد تصمیم میگیرند، فعالیت اقتصادی خود را تعطیل کنند تا جلوی ضرر بیشتر خود را بگیرند.

در بسیاری از شرایط هنگام راهاندازی یک فعالیت اقتصادی تصمیمات غیرعاقلانه ممکن است، ضررهای هنگفتی را متوجه افراد کند. اقتصاد علمی است که در بسیاری مقاطع تحلیلهای افراد خرد را فدای نگاه کلان خود نمیکند. حتما شما نیز افرادی را دیدهاید که با اشتیاق یک فعالیت اقتصادی را راهاندازی کرده، در مقاطع اولیه نیز سود قابل قبولی کسب کرده اما در پی یک بحران یا وضعیت بد بازار با مشورت برخی افراد تصمیم میگیرند، فعالیت اقتصادی خود را تعطیل کنند تا جلوی ضرر بیشتر خود را بگیرند. اما چه زمانی باید تصمیم به عدم ادامه کار گرفت؟ آیا اگر چند ماه یا حتی چند سال یک شرکت ضررده باشد باید تصمیم به تعطیلی آن گرفت؟ در اقتصاد این کار با چه متری انجام میشود یا به دیگر بیان شاخص اصلی برای تصمیمسازی در این زمینه چیست؟

عنوان این یادداشت از کتاب مبانی اقتصاد خرد گریگوری منکیو استاد برجسته دانشگاه هاروارد اقتباس شده است. حتما شما نیز این ضربالمثل را شنیدهاید «آب رفته به جوی بازنمیگردد» یا «گذشتهها گذشته». منکیو این ضربالمثل ساده را با تحلیل اقتصادی جالبی ادغام کرده و به یک چارچوب مناسب برای تصمیم در مورد ادامه یا عدم ادامه فعالیت یک بنگاه اقتصادی رسیده است. این چارچوب یک فرم ایدهآل و برقرار در همه شرایط نیست، ولی حداقل به ما میگوید که چرا برخی از شرکتها حتی در زمانی که ضررده هستند به فعالیت خود ادامه میدهند. برای شروع باید بدانیم که انجام یک فعالیت اقتصادی شامل دو گروه اصلی هزینه میشود؛ هزینه ثابت و هزینه متغیر. هزینه ثابت شما شامل خرید تجهیزات و ماشینآلات یا ملزومات اداری، هزینه اجاره و.. میشود.

بخش دوم هزینه شما شامل هزینه آب، برق، انرژی و نیروی کار میشود این هزینهها به تناسب فعالیت شما قابل تغییر است. اگر شما فردا صبح به یکی از کارمندان خود بگویید که دیگر سر کار نیایید بخشی از هزینههای متغیر شما از بین خواهد رفت. حال در قالب یک مثال واقعی به تحلیل منکیو بپردازیم. در اوایل دهه 90 وضعیت شرکتهای هواپیمایی در ایالات متحده در شرایط بسیار بدی قرار داشت. اما در حالی که دو شرکت هواپیمایی تنها در یک سال بیش از 400 میلیون دلار زیان متحمل شده بودند، در کمال تعجب کماکان به فعالیت خود ادامه میدادند. آنها هنوز هم تبلیغات داشتند و به حمل مسافر و بار میپرداختند. سوال اساسی این بود چگونه این شرکتها در حالی که ضرری به این سنگینی متحمل میشوند باز هم به فعالیت خود ادامه میدهند؟

تحلیلگران این شرکتها به بررسی هزینههای خود پرداخته بودند، آنها اعتقاد داشتند هزینههای ثابت این شرکت، هزینههای اجتنابناپذیر هستند و این شرکت راهی جز پرداخت آن ندارد. اما هزینههای متغیر فاکتور اصلی در تصمیم برای ادامه فعالیت خواهد بود. اگر در آن زمان هواپیماهای خریداری شده غیر قابل فروش بودند کاری از دست صاحبان شرکت برنمیآمد یا به تعبیر عامیانه آب رفته به جوی بازنمیگردد، اما هزینههای متغیر حاوی پیام مهمی بود با احتساب درآمد ناشی از فروش بلیت و حمل بار، این شرکتها توانایی کامل برای پرداخت هزینههای جاری خود را داشتند. یعنی درآمد حاصل از حمل بار و مسافران بیش از هزینه دستمزد نیروی کار بود.

استدلال این است که در کوتاهمدت برخی هزینهها اجتنابناپذیرند و گریزی از آنها نیست اما آنچه مهم است این موضوع است که آیا تولید توانایی پوشش هزینههای متغیر را دارد اگر چنین است شما باید به فعالیت خود ادمه دهید. چون در مساله هزینههای متغیر شما کماکان سودده هستید. یعنی با تعطیلی کارخانه شما نهتنها هزینههای انجام شده را از بین نبردهاید؛ بلکه فرصت کسب سود از همین منابع را نیز از خود سلب کردهاید. شاید مثال دیگری مساله را برای شما شفافتر کند. فرض کنید شما عضو سازمانی هستید که با ارائه کارت آن میتوانید بلیت تماشای مسابقه تیم ملی والیبال را ارزانتر بخرید.

مثلا بلیت 15 هزار تومان است، اما شما آنرا 10 هزار تومان میخرید. پیش از ورود به سالن تماشای مسابقه، شما بلیت خود را گم میکنید تحت این شرایط چه خواهید کرد؟ آیا از دیدن مسابقه انصراف میدهید؟ اکنون با خرید بلیت دوم شما 20 هزار تومان هزینه کردهاید در حالی که قیمت بلیت عادی 15 هزار تومان است. یک دید اقتصادی بیان میکند شما نباید 10 هزار تومان اول را وارد محاسبه کنید آن را هزینه اجتنابناپذیر در نظر بگیرید که شما مجبور به انجام آن بودهاید؛ بنابراین گذشته را رها کنید. در حال حاضر باز هم هزینه دیدن مسابقه 15 هزار تومان است که شما با 10 هزار تومان میتوانید وارد سالن شوید. بنابراین دیدن مسابقه کماکان برای شما سودده است. اگر انصراف دهید 10 هزار تومان شما هیچگاه باز نخواهد گشت اما اگر ادامه دهید 5 هزار تومان سود خواهید کرد؛ بنابراین صرفه اقتصادی در برخی مواقع حکم به ادامه مسیر میدهد نه خروج از آن.

اگر فعالیت اقتصادی شما توانایی پوشش هزینههای متغیر موجود را دارد با تعطیل کردن آن فرصت کسب سود از هزینههای انجام شده را از خود میگیرید؛ بنابراین با فراموش کردن و کنار گذاشتن هزینههای ثابت میتوانید تحلیل منطقیتری برای توقف یا ادامه فعالیت خود داشته باشید.

مشاهده نظرات