دکتر علی ربیعی/ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی

ناامنی روانی، آینده ایران و مسئولیت ما

بیماری‌های روانی تاثیرات عمیقی بر خانواده، سلامت و ایمنی کار و ابعاد دیگری از جامعه دارند.

به گزارش ارانیکو به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت، متاسفانه پژوهشها هم نشان میدهد که وضعیت جامعه ما از نظر سلامت روانی مناسب نیست. چند سال گذشته پژوهشی در تهران انجام شده بود و نشان میداد درصد قابل توجهی از افراد، نیازمند مراقبتهای روانی هستند. من عدد آن پژوهش را تکرار نمیکنم؛ زیرا این گونه اعداد مناقشه برانگیز هستند و ممکن است از آن سال تا بحال تغییراتی در دادهها رخ داده باشد.

میتوانیم علل بیماری های روانی را در چند دسته عوامل خلاصه کنیم؛ علل فیزیکی نظیر عوامل زیست شناختی، ژنتیک فردی، تروماها یا سوء استفاده از مواد مخدر یا کمبود برخی مواد معدنی و غذایی در بدن. علل اجتماعی و محیطی مانند هر شرایط اجتماعی، شبکه های اجتماعی فرد، وضعیت اشتغال، استرسهای شغلی، فقر، انزوای اجتماعی، بیکاری و سطح اعتماد اجتماعی. علل روان شناختی سلامت روان تحت تاثیر تجربه های مولد اثرات روانی نیز هست. تجربه سوء استفاده از افراد (مثلا سوء استفاده جنسی)، طلاق یا ضربههای عاطفی میتواند سلامت روانی را به مخاطره بیندازد.

من از منظرکسی که جامعه شناسی خوانده و نقدهای بسیاری هم به مارکس وارد میداند، ولی نگاه مارکس به (کار) به عنوان جوهره زندگی اجتماعی و شکل دهنده به روابط اجتماعی و تاریخ را بسیار هوشمندانه میدانم. انسان ویژگیهای مادی و معنوی بسیاری دارد اما در بین آنها (کار کردن) جایگاه خاصی دارد. انسان بدون کارکردن که تجلی آن در اشتغال و شغل معنادار و موثر است، وضعیت جسمی، روحی و اجتماعی نابسامانی مییابد. یک نکتهای را هم از منظر جامعه شناختی در خصوص سلامت روان بیان کنم که به نظرم نسبت به آن بیتوجهی شده است. (اعتماد) عنصر بسیار مهمی در خلق سلامت روانی است. اعتماد به معنای تعمیم یافته و فراگیرش، اصلی ترین لازمه زندگی است. اعتماد به دو دسته عوامل سبب می شود ما با خیال راحت و آسودگی روان زندگی کنیم؛ اعتماد به محیط های فیزیکی طبیعی و انسان ساز. ساختمان یک محیط فیزیکی انسان ساز است. خانواده یک محیط انسانی است و هرکدام از ما به خانواده اش اطمینان دارد. ما باید به خیلی چیزها از جمله همه نهادهایی که ما را در بر گرفته اند از آموزش و پرورش گرفته تا نظام حمل و نقلی که با آن جابه جا می شویم اعتماد داشته باشیم. باید به فردا و آینده اعتماد داشته باشیم. اعتماد خود را در قالب امید اجتماعی نیز بروز می دهد و ترکیب اعتماد و امید اجتماعی، خود را به صورت شادی نشان میدهد.

آدم ها وقتی به نهادها اعتماد داشته باشند، زندگی برایشان پیشبینی پذیر باشد و امید اجتماعی در همگان بروز کند، شاد می شوند و میزان سلامت روانشان ارتقا می یابد. نهادهای اجتماعی ما نظیر سیستمهای تامین اجتماعی،بازار کار، سازمانهای بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، صندوقهای بازنشستگی و نهادهای مشابه هستند که برای مردم اعتماد و اطمینان خاطر پدید میآورند. کیفیت این نهادها را باید ارتقا داد. ما از این زاویه در ۴ سال آینده اهتمام ویژه ای به این مسئله خواهیم داشت. ناامنی روانی یک تهدید اجتماعی برای آینده ایران است. ما یک وظیفه ملی داریم که بنیان اعتماد را تقویت کنیم. باید یک ائتلاف فراگیر و همدلانه در خدمت ایجاد اعتماد به نهادها و نهایتا تولید امید اجتماعی، شادی و در نهایت سلامت روانی شکل گیرد.

مشاهده نظرات