راهکار درمان اقتصاد ایران در ۲۰۱۸

امکان پیش‌بینی کمی در اقتصاد وجود ندارد، ما فقط می‌توانیم به صورت کیفی پیش‌بینی داشته باشیم. ما نمی‌توانیم تحولات اقتصاد ایران را در سال گذشته یا امسال (سال میلادی) خلاصه کنیم، چون متغیرهای زیادی طی سالیان گذشته انباشته شده که اثرات آنها بعدا نمایان می‌شود.

به نظر من، در بعد داخلی، سیاستهای اقتصادی نادرستی طی سالهای مختلف دنبال شده است، چرا که ریشه مشکلات به درستی شناسایی نشده و به نوعی بیشتر روی متغیرهایی که در تمام جهان بر آنها متمرکز میشوند، تاکید شده است که هیچربطی به مشکلات اقتصادی ایران ندارد، مانند رشد اقتصادی و تورم. این متغیرهای اقتصادی شاید به لحاظ سیاسی مهم باشند، اما از دید مردم مهم نیستند و ابهاماتی مختلفی در آنها نهفته است. چون رشد و تورم میانگین ارقامی هستند که آنها را میتوان از نظر محاسباتی تخمین زد، اما هیچکدام مصداق عینی ندارند. مشکل دیگری که در اقتصاد ما وجود دارد، مربوط به تحریمهای بینالمللی است. بنابراین عدم تشخیص ریشه مشکلات اقتصادی از سوی دولتمردان از یک طرف و تنشها و تحریمهای بینالمللی از طرف دیگر مزید بر علت میشوند که ما نتوانیم به واقع این انتظار را داشته باشیم که اقتصاد ما بتواند به صورت معجزه آسایی پیش برود. آنچه اتفاق میافتد، مولود این سیاستهاست. متاسفانه در بعد داخلی، بحران رکود تورمی که در اقتصاد ایران وجود داشته است، تشدید شده که علت آن هم به اتخاذ سیاستهای اقتصادی اشتباه برمیگردد. جای اینکه به تولید پرداخته شود، سیاستهای ریاضتی اتخاذ شدند. نهادهای بینالمللی این نوع سیاستها را به کشورها پیشنهاد میدهند، اما اینکه چطور از آنها استفاده شود، به خود کشورها برمیگردد. به دلیل عدم شناخت ریشه مشکلات، سیاستهای ریاضتی در کشور ما دنبال شد، اما به صورت ناقص. برای مثال نرخ سود بانکی کاهش پیدا کرد، چون تصور میشد که ریشه مشکلات ما تورم است. نکته بعدی اینکه، فرصتهای زیادی از دست رفت، چون جای اینکه ما مشکل را در تولید ببینیم و به رکود تورمی توجه کنیم، رکود را تشدید کردیم که نتیجهای جز از بین رفتن سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی، کاهش اشتغال و گسترش فقر در کشور در بر نداشت، در مقابل چه چیزی را به دست آوردیم؟ چیزی به نام کنترل تورم. در حالی که تورم علت مشکلات نیست. همچنین از طریق تزریق واردات و سرکوب قیمتها سعی شد، تورم کاهش پیدا کند که هر دو اینها باعث اختلال در اقتصاد و از بین رفتن فرصتهای شغلی میشود. ما باید به سمت راه حل اساسی برویم و نباید به علائم بسنده کنیم. بهترین حالت این است مکانیزمهایی طراحی شود که بازار جای دولت تصمیم بگیرد، اما انجام این کار مستلزم وجود شفافیت در نظام بانکی است. به این معنا که درباره سهامداران و وام گیرندگان کلان و اینکه منابع بانکی در کجا مصرف میشود، شفاف سازی شود. دیگر اینکه واقعا تلاش شود که بخشهای تولیدی در صنعت و کشاورزی رونق پیدا کنند. مهم نیست کشور ما چنددرصد رشد اقتصادی داشته، مهم این است که این رشد در کدام بخشها صورت گرفته است.

منبع: آرمان
مشاهده نظرات