آنالیز اقتصادی کمپین تحریم خرید

اگر از عامه مردم پرسیده شود که چرا نرخ تورم و انتظارات تورمی افزایشی است، یک جواب ساده این است که نرخ ارز گران شد و مغازه‌دارها از فرصت استفاده کردند، تا جنس‌های خود را گران کنند. آنها معتقدند که ریشه گرانی، نرخ ارز است و اگر این نرخ ثابت بماند، مشکلات گرانی حل می‌شود، اما از نظر اقتصاددانان این موضوع، یک تحلیل دقیق نیست.

«بیایید تا یک ماه چیزی از بازار نخریم، نه طلا، نه ماشین و نه هر چیزی که گرون شده. بیایید واسه یه بار همه با هم اتحاد پیدا کنیم و چیزی نخریم مثل بقیه کشورا که چیزی گرون میشه نمیخرن، تا مجبور بشن جنسارو ارزون کنن.. همتون حمایت کنید تا دست دلال و دزدا بره از این مملکت» این پست علی کریمی در اینستاگرام واکنشهای بسیاری را در شبکههای اجتماعی و رسانهها در پی داشت. در این خصوص بسیاری از چهرههای ورزشی و هنری، نیز در کنار بسیاری از مردم، این صفحه را در شبکه خود بازنشر دادند، اما گروهی نیز معتقد بودند که این کارها اثری در مبارزه با گرانی ندارد. اما چرا بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان معتقدند که این کمپین راهکاری در خصوص گرانی نیست؟ در این گزارش، به بررسی ابعاد این حرکت در فضای اقتصادی میپردازیم.

در ادبیات اقتصادی، نرخ تورم شاید متغیری باشد که توضیح بیشتری در خصوص گرانی ارائه کند. اصولا هنگامی که نرخ تورم در سطح بالایی قرار داشته باشد، گرانی برای آحاد مردم ملموس میشود و این موضوع باعث میشود برخی تورم را معادل گرانی تعبیر کنند. تورم، تغییر سطح عمومی قیمتها است که از کالاهای متعددی تشکیل میشود. در ایران، مسکن و خوراکیها، بهعنوان موتورهای اصلی تورم محسوب میشوند و چنانچه شاخصهای این دو گروه رشد کند، عموما سطح عمومی قیمتها افزایش قابلتوجهی دارد. عمده سبد خانوارها نیز از این دو گروه تشکیل شده است. پس در زمانی که سطح قیمتهای این دو گروه رشد کند، عملا نرخ تورم نیز در سطح بالایی قرار دارد و گرانی نیز شکل میگیرد، اما عموما وجود نرخ تورم به معنی گرانی نیست و عمده کشورها نرخ تورم در سطح معنیداری را پذیرفتهاند. بنابراین این تورم بالا و افسارگسیخته است که اثر خود را به شکل آنچه مردم از آن بهعنوان گرانی نام میبرند، در اقتصاد برجای میگذارد. تورم بالا، تنها مساله اقتصاد ایران نبوده و بسیاری از کشورها با این موضوع دست و پنجه نرم کردهاند. اتریش، چین، آلمان، لهستان، ترکیه و حتی آمریکا کشورهایی هستند که در زمانهای مختلف با تورم بالا روبهرو بودند و در حال حاضر نیز برخی از کشورها مانند ونزوئلا با این پدیده روبهرو هستند. اما بسیاری از کشورهای پیشرفته، با شناسایی عوامل ایجاد تورم، راهکارهای لازم و ابزار کنترل آن را تعبیه کردند، این در حالی است که معدود کشورهایی مانند ایران، نتوانستهاند هنوز به یک پارادایم مشخص برای کنترل نرخ تورم دست یابند. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که به این زودی واژه گرانی از اقتصاد کشور دور شود. راهکارهای کنترل تورم به کرات توسط اقتصاددانان کشور تشریح و اتفاقا با تایید مسوولان کشور مواجه شدهاند، اما این موارد تنها در حد همایشها و کنفرانسها باقی مانده و عموما سیاستمداران راه گذشته را برای مقابله با تورم در پیش میگیرند که بارها طعم شکست را تجربه کرده است. مهمترین قدم برای کنترل نرخ تورم، استقلال بانک مرکزی محسوب میشود و مهمترین وظیفه این نهاد نیز، هدفگذاری و کنترل نرخ تورم با توجه به وضعیت اقتصاد کشور است، اما نه در اقتصاد ایران، رنگ و بویی از بانک مرکزی مستقل مشاهده میشود و نه، وظایف بانک مرکزی ایران در عمل، به کنترل تورم ختم میشود.

اگر از عامه مردم پرسیده شود که چرا نرخ تورم و انتظارات تورمی افزایشی است، یک جواب ساده این است که نرخ ارز گران شد و مغازهدارها از فرصت استفاده کردند، تا جنسهای خود را گران کنند. آنها معتقدند که ریشه گرانی، نرخ ارز است و اگر این نرخ ثابت بماند، مشکلات گرانی حل میشود، اما از نظر اقتصاددانان این موضوع، یک تحلیل دقیق نیست. سیاستگذاری در نرخ ارز، اگرچه میتواند در یک دوره مشخص، اثر نرخ تورم را به تعویق بیندازد، اما درصورتیکه محرکهای اصلی نرخ تورم فعال باشند، هیچگاه باعث پایین نگه داشتن نرخ ارز باعث کنترل نرخ تورم نخواهد داشت. اصولا در کشورهای امروز، از نرخ ارز بهعنوان یک ابزار برای تعادل در تراز تجاری استفاده میشود، بهعنوان مثال چین با بالا نگه داشتن مصنوعی نرخ ارز، از صادرات خود حمایت میکند، این در حالی است که گران شدن ارز در این کشور، اثر تورمی در اقتصاد کشور ندارد و سیاستهای پولی مناسب برای کنترل نرخ تورم، به کار گرفته شده است. بنابراین حتی در صورت افزایش نرخ ارز در این کشور، این کشور به سمت نرخ تورم بالا حرکت نخواهد کرد. موضوع دیگر، نرخ سود یا نرخ بهره است. عموما بانکهای مرکزی، با تغییر نرخ بهره بهعنوان ابزار سیاست پولی، نرخ تورم را با توجه به شرایط مدنظر کنترل میکنند. در برخی از شرایط نیاز به تحریک تقاضا و بهرهگیری از سیاستهای انبساطی است که در این شرایط نرخ بهره کاهش مییابد، در برخی از شرایط نیز نیاز به بهرهگیری از سیاستهای انقباضی است که در این صورت سیاستگذار نرخ بهره را افزایش میدهد، اما نرخ بهره نیز به خودی خود راه کنترل نرخ تورم در بلندمدت نیست، بلکه ابزاری برای کنترل نرخ تورم، در میان مدت و کوتاه مدت محسوب میشود.

اما سوال مشخص این است که چه عاملی در اقتصاد کشور باعث ایجاد نرخ تورم شده است؟ کارشناسان معتقدند که در بلندمدت رابطه مستقیمی میان نرخ رشد پایه پولی و نرخ تورم در اقتصاد کشور وجود دارد. تغییرات نرخ رشد پایه پولی با یک وقفه زمانی به نرخ تورم منتقل میشود که در نتیجه میتوان گفت رابطه مستقیم میان این دو وجود دارد. پس از سال ۱۳۹۲، سیاستهای لازم برای کنترل نرخ پایه پولی در اقتصاد اجرا شد، اما نکته قابلتوجه این است که پس از کاهش نرخ نفت و افت درآمدهای نفتی عملا این سیاستها ادامه پیدا نکرد و از منابع بانکی برای تامین پایه پولی استفاده شد. در نهایت این موضوع باعث شد عملا نرخ تورم افزایش قابلتوجهی در سالهای بعد داشته باشد، روندی که در شرایط کنونی با افزایش شوک خارجی تحریم، پررنگتر شده است. در این شرایط عدم خرید کالاها منجر به کاهش قیمت نمیشود و تنها شرایط رکود را تشدید میکند.

مشاهده نظرات