چرا حتی زمانی که می‌دانید باید دست به کار شوید از انجامش طفره می‌روید. تحقیقات نشان می‌دهد مغز انسان دارای دو نوع انگیزه است: اول، انگیزه داخلی یا درونی که برای رسیدن به هدف و کاری که دارای نتیجه و پاداش شخصی است و دوم، انگیزه خارجی یا بیرونی که در ازای دریافت پاداش یا دوری از تنبیه شدن است. هر دو نوع انگیزه می‌توانند موثر واقع شوند. به نظر می‌رسد انگیزه درونی در طولانی مدت کارآیی بهتری دارد، اما انگیزه بیرونی در برخی موارد مفید واقع می‌شود مانند برانگیختن شما برای اتمام کار یا انجام ماموریتی که در واقع علاقه چندانی به آن ندارید. دانستن اینکه چگونه از هر دو نوع انگیزه برای غلبه بر تعلل و فعال‌تر بودن بهره ببرید، راز بزرگی است. برای انجام چنین کاری، در این مقاله به پنج مورد اشاره شده است که حتی با وجود عوامل حواس پرتی فراوان، باعث افزایش انگیزه و کارا‌تر بودن افراد می‌شود.
انتخاب اهداف عالی‌تر
وقتی انگیزه ندارید، سعی کنید روی اهداف کار یا چگونگی تبدیل کار به هدف والاتری که انجام می‌دهید، متمرکز شوید. تمرکز بر روی اهداف بزرگ تر، معنای عمیق‌تری به کار شما می‌بخشد. برای مثال، فکر کنید چگونه کار باعث افزایش ارزش به مشتریان و زندگی آنها می‌شود یا اینکه چگونه کسب‌وکار حتی از طریق راه‌های کوچک، دنیا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. زمانی که متوجه تاثیرات عظیم‌تر کارهای خود یا گروه بشوید، بیشتر احساس می‌کنید که با مردم در ارتباط هستید و انگیزه بیشتری برای انجام وظیفه‌تان، خواهید داشت.
تعمق نکردن بیش از حد درباره مسائل
برخی از افراد بیش از حد تمام جوانب مسائل را در نظر می‌گیرند و حتی انجام یک کار ساده را با پیش‌بینی مشکلات بعید به مسائل بغرنج تبدیل می‌کنند. اگر به پروژه‌ای که در حال انجام آن هستید زیاد فکر کنید، علاوه بر وارد کردن استرس و فشار بیشتر بر روی خود، مانع ایجاد هر گونه انگیزه‌ای نیز می‌شوید. تحقیقات نشان داده که استرس مزمن و اضطراب در واقع موجب کاهش اندازه مغز می‌شود. یک ذهن آرام با تمرکز بیشتر، مشکلات را به آسانی حل‌وفصل می‌کند. برای مقابله با چنین مشکلی، مطمئن شوید که اهداف خود را به بخش‌های ساده‌تر، کوچک‌تر و قابل کنترل‌تر تبدیل کنید. با تمرکز بر روی هر مرحله، انگیزه شما از انجام کارها بالا می‌رود، زیرا متوجه پیشرفت در جهت تحقق و نزدیک شدن به اهداف خود می‌شوید.
غلبه بر موانع ذهنی
موانع ذهنی باعث عدم خلاقیت ذهن می‌شوند و به نظر می‌رسد که کارها به درستی انجام نمی‌گیرد. گیر کردن، اغلب نشانه‌ای از گرفتاری در حلقه فکری منفی است. ازخودتان می‌پرسید: پاسخ این سوال چیست؟ بهتر است چه کاری انجام دهم؟ با تکرار این روند، فشار بیشتری بر خود وارد می‌کنید و بیشتر درگیر مسائل می‌شوید. برای رهایی از این شرایط، سعی کنید با مطرح کردن سوال، دوباره آن را از دیدگاه‌های مختلف بیان کنید. نفس عمیقی بکشید و با آرامش به سوال‌ها پاسخ دهید. این لحظه‌ای است که به درک صحیحی از کارهایی که قصد انجامشان را دارید می‌رسید.
مقابله با ادراک منفی
احساس خود در شروع کار را بررسی کنید. آیا از انجام کار وحشت دارید؟ پیش‌بینی می‌کنید کار خسته‌کننده یا دشواری در پیش‌رو دارید؟ داشتن چنین طرز فکری مانع ایجاد انگیزه و تشویق پیش از شروع فعالیت می‌شود. با تمرین، خاطرات بد را از ذهن خود پاک کرده و دیدگاه‌های منفی را تغییر دهید. برای از بین بردن یا کاهش درک بدبینانه هر مساله‌ای، درباره کاری که باید انجام دهید ابتدا فکر کنید. سپس خاطره انجام آن را به یاد آورید. تصور کنید حافظه‌تان کوچک‌تر و کم‌نورتر می‌شود؛ انگار که به تماشای برنامه سیاه و سفید تلویزیون نشسته‌اید. اکنون جزئیات جدیدتری به حافظه‌تان اضافه کنید و تغییراتی در آنها انجام دهید. برای مثال سرگرم‌کننده‌تر و جالب‌ترشان کنید تا جذابیت بیشتری داشته باشند. با به تصویر کشیدن درگیری‌های کاری، از انجام آن لذت می‌برید. این تمرین را 5 تا 10 بار انجام دهید. آن گاه متوجه خواهید شد که درک شما هم دچار تغییر شده و خاطرات ناخوشایند دیگر همان آزار دهندگی گذشته را ندارند.
تقویت خاطرات خوب
روش دیگر برای درک و بیان انگیزه طبیعی، تقویت خاطراتی است که یاد آور موفقیت‌ها و تحقق اهداف شما است. خاطرات موفقیت یا دستیابی به اهداف را به وضوح و پر‌زرق و برق به‌خاطر آورید و به نحوی تصورشان کنید. مثل اینکه بر روی صفحه نمایش بزرگی در حال نمایش هستند. خاطره را به تصویر بکشید. حالا نوبت بالا بردن احساسات مثبت است. یادآوری خاطرات مثبت را 5 تا 10 بار انجام دهید. سپس متوجه خواهید شد آنچه زمانی فقط یک خاطره بوده اکنون به انگیزه قوی در زندگی واقعی تبدیل شده است. هر اندازه این تمرین را بیشتر انجام دهید، بیشتر تمایل دارید که به آرامش برسید و بار دیگر آن را به صورت واقعی تجربه کنید.
دنیای اقتصاد