eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 72127  
تاریخ انتشار: 12 تیر 1396
print

رویکرد پتروشیمیایی اژدهای زرد

چین به‌عنوان کشوری در حال توسعه که به لحاظ تاریخی سیاست‌های اقتصادی فعالانه‌ای را دنبال کرده است، مثال خوبی از پایداری سیاست‌های حمایتی از صنایع پایین‌دستی بعد از پیوستن به سازمان جهانی تجارت در راستای خلق ارزش افزوده بالاتر و تامین مواد اولیه بازار داخل بوده است.

پیوستن چین به سازمان جهانی تجارت مزیت قابل توجه دسترسی به بازار جهانی به خصوص آمریکا را برای چین هموار کرده است که با تعهد دولت برای کاهش تعرفه‌ها همراه بوده است. هر چند که کاهش تعرفه‌ها به کمتر از سطوح تعهد شده به سازمان جهانی تجارت، به‌طور ویژه برای کالاهای نهایی، انجام شده است اما سیاست حمایتی چین از صنایع با ارزش‌افزوده بالاتر از بین نرفته و تنها شکل دیگری به خود گرفته است.

این تغییر سیاست حمایتی در راستای ایجاد انگیزه برای خلق ارزش افزوده بالاتر، گذار از سیاست حمایتی تعرفه‌های بالا برای کالای نهایی وارداتی به سیاست حمایتی کاهش نرخ بازپرداخت مالیات بر ارزش افزوده و اعمال تعرفه صادراتی برای مواد خام مورد استفاده در صنایع پایین‌دستی بوده است. یکی از صنایعی که در دوره بعد از پیوستن چین به سازمان جهانی تجارت رشد خیره‌کننده‌ای را تجربه کرده است، صنعت محصولات شیمیایی بوده که به‌طور ویژه مورد توجه دولت چین در برنامه‌های پنج ساله بوده است و مشخصا ایجاد انگیزه برای عرضه مواد خام برای تامین تقاضای بازار داخلی و خلق ارزش افزوده بالاتر در داخل کشور کرده است.

دکتر پدرام سلطانی نایب‌رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در مقاله‌ای که پایگاه خبری اتاق ایران آن را منتشر کرده به بررسی استراتژی و حرکت چین در زمینه تولید و صادرات محصولات پتروشیمی و زنجیره ارزش این صنعت، قبل و بعد از پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی پرداخته و شرایط این دو دوره را مقایسه می‌کند. بر‌اساس این گزارش در نهمین برنامه پنج‌ساله (سال‌های 1996 تا 2000) صنعت پتروشیمی در قلب برنامه توسعه اقتصادی چین قرار گرفت. در سال 1996 واردات محصولات شیمیایی دارای ارزشی بیش از 18 میلیارد دلار بود که 16 درصد از ارزش کل کالاهای صنعتی وارداتی و 13 درصد از ارزش کل کالاهای اساسی وارداتی را شامل می‌شد. هدف چین رسیدن به خود‌کفایی در تولید و تامین تقاضای فزاینده داخلی در محصولات شیمیایی بود که از طریق مداخلات مستقیم و غیر‌مستقیم دولت پیگیری می‌شد. مداخله مستقیم دولت در توسعه صنعت از طریق برنامه سرمایه‌گذاری دولت دنبال می‌شد و مداخله غیر‌مستقیم از طریق اجرای سیاست‌های صنعتی، مدیریت انگیزه بنگاه‌ها و قیمت‌گذاری پیگیری می‌شد.

طی سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، چین از مدل برنامه‌ریزی مرکزی اتحاد جماهیر شوروی برای توسعه اقتصادی تبعیت می‌کرد. از زمان اتخاذ سیاست «در‌های باز» در دهه هشتاد میلادی تغییرات تدریجی در جهت کاهش نقش سیستم برنامه‌ریزی مرکزی رخ داد. از آن زمان سهم سرمایه‌گذاری‌هایی که توسط کمیسیون برنامه‌ریزی دولت کنترل می‌شد و از طریق بودجه تامین مالی می‌شد، به تدریج کاهش یافت.با وجود کاهش سهم سرمایه‌گذاری‌های دولتی در بلند مدت، بیشتر طرح‌های توسعه در صنعت پتروشیمی از طریق دنباله‌ای از برنامه‌های پنج‌ساله توسط برنامه‌ریزان دولتی دنبال می‌شد. شکل‌گیری SINOPEC در سال 1983 همزمان با شتاب فزاینده در سرمایه‌گذاری داخلی صنعت پتروشیمی بود. طی برنامه پنج ساله ششم (1981 تا 1985) نرخ رشد سرمایه‌گذاری داخلی در صنعت پتروشیمی به‌طور متوسط 15 درصد در سال بوده است. این نرخ برای برنامه پنج ساله هفتم (1986 تا 1990) به‌طور میانگین 10 درصد در سال بوده است که بیشتر از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ رشد صنعت در دوره مورد نظر بوده است. تا سال 1990 طی برنامه پنج ساله هفتم صنعت پتروشیمی رشد قابل‌توجهی که ناشی از تقاضای بسیار بالا برای محصولات پتروشیمی بود را تجربه کرد.

در برنامه پنج ساله هشتم (1991 تا 1995) مقرر شده بود که حداقل 18 پروژه عظیم توسط شرکت دولتی SINOPEC با سرمایه‌گذاری مشترک اجرا شود. در برنامه پنج ساله نهم دولت (1996 تا 2000) 14 طرح جدید و بسیاری کارخانه‌های پایین‌دستی طرح ریزی شده بود که به منظور افزایش ظرفیت تولید برای تامین نیاز داخل بود. با وجود این سرمایه‌گذاری‌های عظیم و طرح‌های عمده، عرضه مواد پلاستیکی و فیبر تامین‌کننده نیاز داخلی نبود و شکاف قابل‌توجهی وجود داشت.دکتر پدرام سلطانی درخصوص وضعیت رقابت‌پذیری صنعت محصولات شیمیایی قبل از پیوستن به سازمان جهانی تجارت آورده است، میزان رقابت پذیری یک صنعت در توانایی آن برای برآورد نیازهای کمی و کیفی بازار نهفته است. در شاخص رقابت‌پذیری تجارت، مزیت مقایسه‌ای آشکار شده و سهم بازار می‌تواند برای اندازه‌گیری میزان رقابت پذیری جهانی یا داخلی یک صنعت یا محصول مورد استفاده قرار گیرد.بر پایه شاخص رقابت‌پذیری تجارت، صنعت محصولات شیمیایی در چین، در حالت کلی، صنعتی ضعیف محسوب می‌شده است (قبل از پیوستن به سازمان جهانی تجارت). این شاخص برای چین برای مدت زمان زیادی منفی بوده است. به‌طور مثال کسری تجاری صنعت محصولات شیمیایی در سال 1997 مقدار قابل‌توجه 5/ 6 میلیارد دلار بوده است که ناشی از واردات قابل‌توجه کالاهای نهایی شیمیایی و محصولات واسطه‌ای بوده است و به وضوح نشانگر عدم توانایی صنعت در برآورد نیازهای بازار داخل است.

وی مزیت نسبی آشکار شده را شاخص دیگری دانسته و می‌گوید: مزیت نسبی آشکار شده برای ارزیابی میزان رقابت‌پذیری یک صنعت به‌کار می‌رود. به‌طور کلی این موضوع پذیرفته شده است که زمانی که این شاخص برای صنعتی بالاتر از 5/ 2 باشد، صنعت مورد‌نظر به‌عنوان صنعتی با مزیت‌نسبی قوی درنظر گرفته می‌شود. زمانی که این شاخص بین 1/25 تا 2/5 باشد صنعت با مزیت‌نسبی قابل‌قبول شناخته می‌شود و زمانی که این شاخص بین 8/ 0 تا 25/ 1 قرار می‌گیرد، صنعت دارای مزیت‌نسبی متعادل است و در نهایت زمانی که شاخص کمتر از 8/ 0 است، صنعت دارای عدم مزیت‌نسبی است. با این شاخص نیز صنعت محصولات شیمیایی در چین دارای وضعیت مناسبی نبوده است. در بین 33 محصول طبقه‌بندی شده در SITC تنها 5 محصول برای چین دارای شاخص مزیت نسبی آشکار شده بالای 5/ 2 بوده‌اند و بخش قابل‌توجهی از محصولات (58 درصد از کل) این کشور دارای عدم مزیت‌نسبی بوده است. سلطانی در این مقاله یکی از ضعف‌های مهم صنایع شیمیایی چین قبل از پیوستن به سازمان جهانی تجارت را غلبه بخش دولتی در سرمایه‌گذاری می‌داند و می‌نویسد یکی از ضعف‌های مهم صنایع شیمیایی چین قبل از پیوستن به سازمان جهانی‌تجارت غلبه بخش دولتی در سرمایه‌گذاری بود که با تکنولوژی پایین، تاخیرهای متعدد در ساخت و راه‌اندازی و بهره‌وری پایین سرمایه همراه بود. از نظر میزان سرمایه‌گذاری خارجی، بخش شیمیایی در میانه صنایع قرار داشت. بزرگ‌ترین‌ زیربخش شیمیایی- صنعت مواد خام و محصولات شیمیایی- نسبت به بقیه زیر‌بخش‌ها سرمایه خارجی کمتری را دریافت کرده بود. جدول یک سهم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در سرمایه‌گذاری‌های صنعت را نشان می‌دهد. همان‌طور که از این جدول بر‌می‌آید صنعت مواد خام و محصولات شیمیایی در مقایسه با صنعت دارویی، لاستیک و پلاستیک سهم کمتری از سرمایه‌گذاری خارجی را به خود جذب کرده بوده است.

نایب رئیس اتاق ایران درباره رشد خیره‌کننده تولید محصولات شیمیایی در چین بعد از پیوستن به سازمان جهانی تجارت می‌گوید: به دلیل اهمیت نزدیکی جغرافیایی در صنعت شیمیایی، با کاهش محدودیت‌های سرمایه‌گذاری در چین، شرکت‌های چند ملیتی به‌طور پیوسته در سال‌های انتهایی دهه نود میلادی و به خصوص بعد از پیوستن چین به سازمان جهانی تجارت فعالیت‌های شیمیایی خود را به دنبال مصرف‌کنندگان اصلی خود- صنایع اتومبیل، الکترونیک، ارتباطات و پارچه- به چین که دارای بازار بزرگ فروش و مزیت‌های هزینه‌ای به خصوص در مورد نیروی کار بود، انتقال دادند.

سلطانی در مقاله خود آورده در سال 2004 صنعت محصولات شیمیایی چین دارای گردش مالی 137 میلیارد یورو و در جایگاه چهارم بزرگ‌ترین تولید‌کنندگان محصولات شیمیایی در جهان قرار داشت. در این سال آمریکا، ژاپن و آلمان در جایگاه بالاتر قرار داشتند. در سال 1994 میزان گردش مالی چین 50 میلیارد یورو و تنها 3/59 درصد از گردش مالی کل در دنیا بود که در سال 2004 به حدود 8 درصد رسیده بود. جدول شماره2 گردش مالی صنعت شیمیایی چین و مقدار متناظر برای کل دنیا را برای سال‌های 1994 تا 2004 نشان می‌دهد.میزان مصرف محصولات شیمیایی در چین طی سال‌های 1994 تا 2004 رشد فزاینده‌ای را داشته است به‌طوری که طی این مدت به‌طور متوسط سالانه 12/47 درصد مصرف محصولات شیمیایی در داخل رشد داشته است. جدول 3 نشان‌دهنده میزان مصرف محصولات شیمیایی در چین و کل دنیا است. در حالی که میزان رشد مصرف در کل دنیا به‌طور متوسط سالانه 4/41 درصد طی این 10 سال بوده، چین مقدار رشد قابل توجه 12/47 درصد را تجربه کرده است. علاوه بر این سهم مصرف چین از کل مصرف دنیا به‌طور فزاینده‌ای رشد داشته و از 4/36 درصد سال 1994 به 9/17 درصد در سال 2004 رسیده است.این گزارش در ادامه درخصوص تمرکز محصولات تولیدی صنعت شیمیایی این کشور می‌گوید: طی سالیان گذشته تمرکز صنعت شیمیایی در چین روی تولید مواد شیمیایی اساسی همانند اتیلن، پروپیلن، آمونیاک و بنزن بوده است اما هدف دولت افزایش سهم صنایع پایین‌دستی به خصوص مواد شیمیایی ویژه از کل تولید و رسیدن به خودکفایی در محصولات شیمیایی بوده است و این هدف همچنان دنبال می‌شود.

یکسری اقدامات برای ایجاد انگیزه سرمایه‌گذاری در این صنایع برای تولید مواد شیمیایی ویژه برنامه‌ریزی شد که نمونه آن ایجاد پارک صنعت شانگهای رای دسترسی راحت‌تر به تکنولوژی جدید غربی بود که به‌طور خاص برای این محصولات در نظر گرفته شده بود. بر‌اساس این گزارش دو سال انتهایی باقی مانده تا پیوستن چین به سازمان جهانی تجارت و دوره بعد از الحاق، دارای مشخصه رشد خیره‌کننده تولید محصولات شیمیایی بوده است. در حالی که در سال 2003 چین 7/78 درصد از کل گردش مالی محصولات شیمیایی جهان را به خود اختصاص داده بود و چهارمین تولید‌کننده محصولات شیمیایی در جهان بود در سال 2013 با فروش 1047.3 میلیارد یورویی سهم 2/ 33 درصدی از کل فروش جهانی و بزرگ‌ترین‌ تولید‌کننده محصولات شیمیایی با اختلاف بسیار زیاد با آمریکا و اتحادیه اروپا بوده است که 7/ 16 درصد از کل تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است. گزارش بانک آلمان در سال 2005 پیش‌بینی می‌کرد که چین با رشد 10 درصدی سالانه در فروش، سهم خود از بازار جهانی را تا سال 2015 به 13 درصد برساند در حالی که میزان رشد واقعی سالانه طی سال‌های 2004 تا 2013 مقدار بسیار قابل توجه 23 درصد بوده است. این گزارش مهم‌ترین هدف دولت چین را ایجاد فرصت برای رشد هرچه بیشتر سهم صنایع پایین دستی شیمیایی از کل ارزش افزوده ایجاد شده در صنعت شیمیایی معرفی می‌کند. بر این اساس با وجود سرمایه‌گذاری‌های قابل توجه در سال‌های انتهایی قبل از پیوستن به سازمان جهانی تجارت و سال‌های بعدی، میزان سهم تقاضای بازار برای مواد شیمیایی اساسی که در صنایع بالادستی تولید می‌شوند، در سال 2003 بسیار قابل توجه بوده است.

منبع :  دنیای اقتصاد

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/72127