گزارشی از بزرگترین صنعت نساجی جهان

چندان بیراه نیست که صنعت نساجی چین را صنعت سنت بنامیم. چراکه نساجی سنتی است که ریشه در تاریخ این سرزمین دارد و در سال های اخیر نیز به توسعه چشمگیر و موفقیت های بی نظیری دست یافته است، به گونه ای که امروز چین را بزرگترین صنعت نساجی جهان می دانند.

نساجی؛ صنعت سنت چین

به گزارش ارانیکو و به نقل از نساجی کهن، چندان بیراه نیست که صنعت نساجی چین را  صنعت سنت بنامیم. چراکه نساجی سنتی است که ریشه در تاریخ  این سرزمین دارد و در سال های اخیر نیز به توسعه چشمگیر  و موفقیت های بی نظیری دست یافته است، به گونه ای که امروز چین را بزرگترین صنعت نساجی جهان می دانند؛ برخی کارشناسان علت این موفقیت را سازوکارهای صیحیح تولیدی و نیروی انسانی ماهر می دانند. هر چند این صنعت هم نتواست از  طوفان بحران اقتصادی سراسر جهان  در امان بماند.

در یک نگاه تاریخی؛ تحولات و موفقیت ها و جایگاه فعلی صنعت نساجی چین مربوط به سی و چهار سال اخیر است.به دنبال اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز  در زمان شیائوپینگ (1979) امکان ارتباط و تعامل با جهان خارج برای  تولیدکنندگان منسوجات فراهم  آمد. از آن زمان تاکنون  چین همواره در پی بهبود منسوجات و جایگاه خود در تولید این محصول بوده است. طی این مدت دولت مرکزی همواره از صنایع داخلی حمایت کرده است.

در پی توسعه سریع اقتصادی و بهبود سطح زندگی مردم چین در سال های اخیر، نیازهای مردم از لحاظ کیفیت، مدل و مارک بیشتر شده است. این روند برای صنعت نساجی چین هم فرصت به حساب می آید و هم چالش.

در سال های متمادی، منسوجات از کالاهای عمده صادرات چین به کشورهای خارجی به شمار رفته اند. پس از پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی در سال 2001، صنعت نساجی چین توسعه فوق العاده ای یافته و یکی از صنایع با کسب بیشترین مزایا ناشی از پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی بوده است. بر اساس آمار منتشر شده سازمان تجارت جهانی، تا سال 2010، میزان صادرات منسوجات چین بیش از 30 درصد کل صادرات منسوجات جهان را شامل شده است.

با این حال، بسیاری از شرکت های تولید منسوجات چین برای شرکت های خارجی کار کرده اند. با توجه به آن که مارک های بسیاری از شرکت های چینی شهرت جهانی نداشته، بیشتر آن ها برای شرکت های معروف خارجی کار کرده اند. این باعث شده تا آن ها حتی در صورت انجام کارهای زیادی سود بسیار کمی به دست بیاورند. تولید منسوجات برای شرکت ها و مارک های  شناخته شده  علاوه بر کسب سود اندک برای شرکت ها آن ها  را  از بحران اقتصادی در سراسر جهان نیز متضرر کرد چراکه میزان صادرات محصولات به کشورهای مصرف کننده کاهش یافته بود.

 با وجود آنکه صنعت نساجی چین در حال حاضر با مشکلاتی رو به روست، اما در حقیقت، این صنعت طی ده سال اخیر  توانسته توسعه ای مطلوب داشته و قدرت یافته است. بر اساس آمار، در 10 سال گذشته، مصرف پوشاک در چین در هر سال رقمی 15 درصدی داشته و از میان پوشاک فروخته شده در چین 90 درصد پوشاک با مارک های داخلی بوده است. در چنین صورتی، شرکت های تولید پوشاک چین با فرصت های جدید توسعه رو به رو شده اند.

یکی از مدیران بخش بازاریابی یک شرکت تولید پوشاک چینی در این باره گفت: در سال گذشته که اوضاع اقتصادی چندان مطلوب نبوده، ما 80 فروشگاه جدید راه اندازی کرده ایم. شرکت ما نیز سالانه بیش از 10 میلیون لباس تولید کرده که این میزان حتی در جهان نیز بسیار بالا است.

حال این پرسش مطرح می شود که این امر چگونه محقق شده است؟

روند توسعه ی صنعت نساجی در چین

مشخصه های این توسعه عبارتند از:

1.    صنعت نساجی چین در دوره ی حساسی  از رشد به سر می برد.
2.    تحت تاثیر انقلاب علمی و فنی قرن20  در فرایند جهانی شدن است.
3.    رشد صنعت نساجی در حقیقت پاسخ به نیاز عینی جامعه مدرن و طبقه ی مرفه نوظهور آن بود.
4.    صنعت نساجی چین  برای پیشرفت به سوی مدرنیزاسیون  به عنوان یک راهنما و الگو برای توسعه ی علمی و فنی به شمار می رود.


۱. صنعت نساجی چین در یک دوره حساسی از رشد قرار گرفته است.

صنعت نساجی از لحاظ داشتن یک رابطه نزدیک و منسجم با زندگی مردم و یک بخش بینالمللی شده در فرایند صنعتی شدن چین، بسیار مهم میباشد. نساجی و پوشاک نقش ”قرقره“ را در کشش و پیشرفت بخشهای مختلف اقتصاد ملی ایفا میکند. در سال ۲۰۰۶، حجم تولید الیاف بالغ بر 30/7 میلیون بود و ۲۰ میلیون نفر هم در کل صنعت نساجی چین مشغول به کار بودند. چنانچه بخواهیم دقیقتر باشیم، تولید الیاف بشر ساخت در چین به 20/۲5 میلیون تن و نخ پنبه به 17/4 میلیونتن رسید، صادرات نساجی و پوشاک بیش از ۱۴۷ میلیون دلار شد، واردات مواد خام مختلف، ماشینآلات و مواد شیمیائی نساجی بالغ بر 31/7 میلیون دلار بود. علاوه بر این، اکنون بیش از 40/000 شرکت نساجی وجود دارد که اگر بخواهیم حساب کنیم از بین این تعداد فقط شرکتهائی با فروش جداگانه سالانه بیش از ۵ میلیون یوآن (واحد پول چین) به حساب میآیند. در بین تمام این شرکتها، سهم شرکتهای مال و شرکتهای سهامدار 3/19% میباشد؛ در بررسی ساختار سرمایهای، سرمایه دولتی به 5/78% افت پیدا کرد در حالیکه سرمایه خارجی و سرمایههای هنگکنگ، ماکااُ و تایوان روی هم حدوداً یک سوم از کل سرمایه را در بر گرفت که ارزش صادرات به تایوان 32/21% کل کالاهای نساجی چین را در بر میگیرد. جالب توجه است که ارزش تحویل صارات (ارزش محموله ای کارخانهای) آن دسته از شرکتهای نامبرده در بالا 26/9% فروش تولیداتشان را نشان میدهد، ولی 57/89% کل صادرات نساجی را در بر میگیرد. در جدول ورودی/ خروجی اقتصاد بینالمللی (۲۰۰۲)، ضریب نفوذ صنعت نساجی و پوشاک 1/223 میباشد که جایگاه ششم در بین ۴۱ بخش اقتصاد بینالملل را داراست.

با این تفاسیر، آینده رشد صنعت نساجی در چین تنها به معنی فرآیند مدرنیزه شدن چین نمیباشد بلکه چشماندازی برای صنعت نساجی دنیاست.

در پاسخ به روند کلی رشد صنعت نساجی در دنیا که توسط جهانی شدن اقتصاد و انقلاب تازه علمی و فنی به جلو سوق داده میشود و همچنین پاسخ به نیازهای عینی به ایجاد یک جامعه مرفه، صنعت نساجی چین وارد یک دوره حساسی از رشد خود میشود و این فرآیند رشد را در یازدهمین دوره برنامه پنج ساله سرعت میبخشد. در پایان این دوره، توانائی تغییر و پیشرفت در قوه ابتکار عمل به مقدار زیادی افزایش مییابد بهطوری که باعث ایجاد فنآوریها و مارکهای تجاری با انحصار خصوصی و شهرت و اعتبار بینالمللی میشود. علاوه بر آن ساختار صنعتی بیش از این بهینه میگردد، سطح کلی فنآوری و ماشینآلات با اختلاف زیادی از حال حاضر بالا کشیده میشود، فرایندهای ابتدائی کم ارزش که کارائی کم، مصرف انرژی و آلایندگی بالا مشخهٔ این فرآیندهاست بهطور مؤثری مهار و حذف میشوند و بهجای آن تولیدات کم مصرف انرژی و دوستدار محیط زیست باعث پیشرفتەای عظیمی میگردد که در نتیجه آن یک سیستم برتر رقابتی به سطح بالاتر صنعتی که کیفیت، نوآوری و پاسخگوئی سریع از ویژگیهای بارز آن است بهوجود میآید که باعث ایجاد رشد صنعتی میگردد و همچنین راهنمائی خواهد شد برای صنعتی شدن.

۲. رشد صنعت نساجی چین یک روند کلی از دورانی است که توسط یک دوره جدید از انقلاب علمی و فنی در فرآیند جهانی شدن اقتصاد هدایت میشود.

۲-۱) انقلاب جدید علمی و فنی که در قرن بیستم آغاز شد باعث تغییر در صنعت نساجی سنتی میشود. در اوایل قرن بیستم دو کشف مهم در فیزیک یعنی تئوری نسبیت و مکانیک کوانتوم، یک سری یافتهها مثل نیمه هادیەا، مدارهای مجتمع، لیزرها، مغناطیس و لبر رساناها و غیره را حاصل کرد و یک ساختار استوار در علم فنآوری اطلاعات عنوان نمود و با پذیرفتن فنآوریهای اساسی و اصلی مثل میکرو الکترونیک، فتوالکترون و مکیروفتوالکترون، انقلابی در تولید و ساخت سنتی پدید آمد.

در اوایل قرن بیستم، علم شیمی وارد دوران طراحی ملکول شد تا با در نظر گرفتن شیمی ترکیبی، شیمی مواد، شیمی حیاتی و نانو شیمی یک سری فورانهای تئوری را شعلهور کند. در طول قرن جدید، ایجاد اجزای نانومتری را متصل کردن اتمها و ملکولها بهم ممکن گشت که معرف دوره جدیدی از انقلاب مواد در تکامل جامعه بشری است.

در اواسط قرن بیستم، از زمان ساخت موفقیت آمیزمدل DNA دومارپیچی، مردم بتدریج سیستم زیستی وراثتی را در سطح ملکولی آموختند که این باعث یک پیشرفت مهم در علم ژن گردید بنابراین، علم حیات و تکنولوژی زیستی بهطور چشمگیری رشد و باعث ایجاد انقلاب سبز شد.

انقلاب علم و فن نوین باعث یک سری تغییرات در صنعت نساجی گشت. دیجیتال کردن و هوشمند ساختن ابزارهای تولیدی رابطهای انسان ـ ماشین را تغییر داده است. این موضوع توسط این واقعیت که عملیات ساده و انعطافپذیر در مسیر تولید تولیدات انبوه سنتی اتفاق میافتد و پیوستن شرکتهای صنعتی به اقتصاد شبکه را ممکن میسازد، تایید میشود.علاوه بر آن تأثیر دو جانبه راه و روش جهانی زندگی و تولید در کنار نوع جدیدی از ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده همه و همه باعث رشد یکپارچگی خلاقیت اطلاعاتی و خلاقیت فرهنگی میگردد. در نتیجه، ارزش افزوده حاصل از نوآوری تولیدات در مسیر رشد صنعتی زیاد میشود در حالیکه وابستگی به مواد اولیه در مسیر رشد سنتی کاهش پیدا میکند. با تأثیر مثبت انقلاب سبز، صنعت نساجی پیدرپی صنعت قدیمی نساجی را از میان برمیدارد. در یک کلمه عمل و فن جدید باعث میشود که یک دگرگونی کامل و همه جانبه در صنعت نساجی سنتی بهمنظور تولدی دوباره و نو در مسائل انسان گرایانه با در نظر گرفتن مواد اولیه، انرژی و محیط شود.

۲ـ۲) یکپارچگی اقتصاد جهانی باعث رشد بخشیدن به اصطلاح ساختاری صنعت نساجی دنیا میشود. یکپارچگی اقتصادی میتواند بهطور چشمگیری از جریانات مخالف بکاهد، هزینههای تولیدات فراملی را کم کند و TFP (Total Factor Productivity) (ضریب کل بهرهوری) صنعت نساجی را بهبود بخشد. در میان کشورهای مختلف، ارتباط ساختاری سنتی بین محصولات براساس تفاوت محصولات و تقسیمبندی فرایندهای تولید، شروع به تغییر کرد که بهطور حتم باعث روابط متقابل پیچیدهتری میشود.

ساختار صنعتی بینالمللی جدید، تنها به کشورهای توسعه یافته این فرصت را نمیدهد که مازاد نیروی کارشان را به خارج منتقل کنند و اختراعاتشان را در بیشترین حد ممکن در زنجیره پیشرفته صنعتی جدید کنند بلکه در کشورهای در حال توسعه هم چالشی برای منافع بعدی به ارمغان میآورد. کشورهای در حال توسعه، در ساختار جهانی جدید، با سود نسبی که دارند، تنها بابت انتقال مازاد نیروی کار سود نمیبرند بلکه از منابع جهانی منظم و در کنار هم و دانش سرریزهم استفاده میکنند و به طور وضوح به توسعه فراملی واقعیت میبخشند. در این اثنا، آنها با چالشهائی که بهخاطر توانائی نوآوری و بازار انحصاری کشورهای توسعه یافته به وجود میآید نیز مواجهاند. ساختار صنعتی جهانی همیشه در یک سطح رقابتی و بالائی از روند فعال و پویا قرار داشته است. در این روند کشورها در سطوح مختلف توسعه و با منافع متنوع، شانس برنده شدن یا ریسک کردن را بهطور همزمان دارا هستند.

کلید آن نگرشی است که آنها به جهانی شدن اقتصاد دارند: آزاد یا محافظه کارانه.

. در سال ۲۰۰۱ کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه یک اصلاح ساختاری را در زمینه مصرف تولیدات الیاف و صادرات آن دنبال کردند و صنعت لیف در کشورهای توسعه یافته از سال ۲۰۰۰ تغییر یافته است که نشان دهنده ویژگی جدیدی از ساختار صنعتی جهانی بود

میزان تولید الیاف از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ در کشورهای توسعه یافته ۳۲% افزایش یافت و نرخ بازار تولید الیاف ۴۵% زیاد شد.

۲ـ۳) محلق شدن به سیستم جهانی گشتن بهطور همه جانبه و آموختن کامل فنون جدید، عوامل لازم در سرعت بخشیدن به رشد صنعت نساجی در چین میباشد.

در پایان سال ۲۰۰۱ ورود در WTO (سازمان تجارت جهانی) یک نقطه عطف تاریخ ساز برای چین بود تا اصلاح بازار محور خود را بهبود بخشد و جهانی شود. اگر چه صنعت نساجی در جین برای پشتیبانی از چندین بازار محلی مشکل آفرین شد و در بازار جهانی هم درگیری ایجاد کرد اما بعد از تمام این مسائل پس از ورود به سازمان تجارت جهانی منافع نسبی عیادش گشت. همزمان، صنعت نساجی چین همیشه بر بهره گیری زا سود بیشتر حاصل از گسترش روابط جهانی، توسعه سریع تولیدات پیشرفته و تشویق بعضی از مؤسسات محلی و دولتی برای تمرکز بر نوسازی صنعتی و ایجاد سیستم مؤسسات مدرن تأکید داشته است. به علت تغییرات بزرگ بهوجود آمده در تکنولوژی و پیشرفت TFP در طول پنج سال، کارکنان این مؤسسات و ارزش خالصدارائیای ثابت به ترتیب 39/5% و 67/9% افزایش یافتند. در طول این شش سال، ارزش دستگاههای پیشرفته بینالمللی که جدید عرضه شدهاند به 23/184 میلیارد دلار آمریکا رسیده است. فروش سود کل و قدرت تولید نیروی کار به ترتیب 183/38%، ۱۹۹% و 78/72 زیاد شده است.

سود جامع نسبی از منابع انسانی در چین از نظر مقدار، کیفیت و حقوق برای مدتی طولانی ادامه خواهد داشت. مناطق زیر کشت در جمعیت کشاورزی چین تنها 0/3 در هر هکتار بود. از این مناطق، تقریباً ۱۵۰ میلیون کارگر روستائی باید منتقل میشدند و نیروی کار شهری تازه شکل گرفته در هر سال به ۱۰ میلیون نفر هم نمیرسد در آینده نزدیک، هر سال ۴ میلیون فارغ التحصیل در جامعه نیاز به شغل دارند. در حال حاضر، نرخ شهرنشین شدن در چین فقط 43/9% میباشد.

چین بزرگترین تولید کننده پنبه و الیاف بشر ساخت در دنیا میباشد و هم اکنون ساخت بزرگترین و فراگیرترین سیستم صنعتی نساجی را به پایان رسانده است. علاوه بر آن، صنایع وابسته به نساجی با سرعت زیاد توسعه مییابند و پیریزی اساسی و بنیادین پیدر پی در حال بهبود سات. جمعیت 1/3 میلیارد نفری در چین یک بازار داخلی عظیم و رشد یافتهای را برای کشور فراهم میکند، همراه با محیط اجتماعی ثبت شده مداوم و سیاست گسترش روابط جهانی که برای بینالمللی شدن صنعت نساجی چین و همچنین برای کسب و آموختن فنآوریهای پیشرفته بینالمللی، بودجه، استعداد، مواد اولیه، تجربه مدیریت و برای بهبود توانائی نوآوری صنعتی از راه سرعت بخشیدن به فرا ملی شدن کارائی مفید میباشد. با شدت یافتن رقابت بینالمللی و افت سود حاصل از تولیدات با ارزش افزوده پائین تنها راه حل ممکن سرعت بخشیدن به نوسازی صنعتی است.

 

۳. رشد صنعت نساجی چین نیاز عینی مدرنیزه شدن چین است که منجر به ایجاد یک جامعه مرفه از همه جهات میشود.

۳ـ۱) توسعه اقتصادی سریع و بیوقفه چین اولین جهش برای ارتقا صنعت نساجی چین میباشد.

از سال ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۰۰، تولید ناخالص داخلی چین به نرخ رشد میانگین سالیانه 9/85% میبالید. در سال ۲۰۰۰ بنا به نرخ بورس در آن زمان این تولید بالغ بر ۹۴۹ دلار آمریکا بود و این دو خط مشی را دنبال میکرد: برآورد کردن نیازهای اولیه مردم و حرکت به سوی یک زندگی مرفه. از سال ۲۰۰۱ تا اواسط این قرن سومین خطمشی چین بهمنظور رساندن زندگی مردمشان به سطح کشورهای نسبتاً پیشرفته عملی شد. در سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۲۰ که مرحله مهم ساخت یک جامعه مرفه از همه جهات میباشد اساساً رسیدن به صنعتی شدن و چهار برابر شدن تولیدات ناخالص داخلی نسبت به سال ۲۰۰۰ و همچنین رسیدن استانداردهای زندگی مردم به سطح زندگی مرفه در رأس دستور کار دولت چین میباشد.

با رشد سریع اقتصادی، مصرف داخلی پوشاک و ساختار مصرف تغییرات مشخصی کرده است. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ مصرف الیاف از ۸Kg به ۱۴Kg افزایش یافت (شامل مصرف منسوجات فنی هم میشود) یعنی یک رشد ۷۵ درصدی، بر طبق قیمتهای ثابت، هزینهٔ مصرف ساکنین شهری روستائی ۵۴/۱۲۴% رشد پیدا کرده، رشد کل خرده فروشی کالاهای مصرف کنندگان و همچنین پوشاک به ترتیب 80/04% و 137/99% زیاد شد. از نظر فروش سهم این مؤسسات، سهم مصرف داخلی از ۶۷%، به ۷۵% میرسد.

رسیدن تولید ناخالص داخلی چین به ۱۰۰۰ دلار آمریکا حاکی از این است که ساختار مصرف وارد یک دورهٔ جدید میشود که در این دوره بهدنبال کیفیت و مد میباشد. جمعیت شش شهرستان و سه شهر در شرق چین که 34/84% کل جمعیت است دارای تولید ناخالص داخلی 3547/04 دلار آمریکا در سال ۲۰۰۶ میباشد و هزینه مصرف پوشاک هم ۵۴/۹% بیشتر از قسمتهای دیگر است. در ۲۰ فروشگاه زنجیرهای مدرن و فروشگاه مد در شانگهای، ۱۹۷۵ مارک تجاری فروخته میشود، سهم هنگکنگ؛ تایوان و مارکهای خارجی ۸۱% میباشد؛ در بین ۱۹۱۷ مارک فروخته شده در هشت فروشگاه زنجیرهای فراگیر، مارکهای خارجی و تایوانی و هنککنگی با هم ۵۰% را تشکیل میدهند. جالب است که بگوییم افزایش تدریجی ساختار مطالبهای صنعت نساجی چین، تبدیل به یک رشد صنعتی جدید شده است که با خود قدرت به همراه میآورد.

۳ـ۲) تحقق سیاستها و خط مشیهای توسعه علمی چین، بیان شدید یک نیاز عینی برای رشد صنعتی صنعت نساجی است که توسعهٔ سریع و منطقی اقتصاد ملی باعث آن میگردد.

موقعیت کلی اقتصاد چین نمایانگر یک رشد نسبتاً سریع اقتصادی، کیفیت و کارائی و آرایش ساختاری بهتر میباشد، در عین حال که سود مشتریان هم زیاد میشود. در این میان، دولت چین برای حل مشکلاتی که ممن است باعث ایجاد اقتصاد نامناسبی که ناشی از رشد بیش از حد سریع است بشود تلاش زیادی کرده است. این مشکلات شامل رشد زیاده از حد سرمایهگذاری، مصرف نسبتاً مناسب، مازاد خرید و فروش و ذخیره بیش از حد توده مبادلات خارجی میباشند. بعضی از این عناوین بهطور اجتناب ناپذیری ناشی از رشد و توسعه هستند، عدهای هم مشکلات بنیادین میباشند، علاوه بر این بعضی از این مشکلات مربوط به فاصلهٔ توزیع درآمد بین مناطق شهری و روستائی میشود، مشکلات منابع و محیطی هم در این بین وجود دارند.

موقعیت جامع داخلی و بینالمللی نشان میدهد که رشد و توسعه چین در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. برپایه تجزیه و تحلیل علمی و پر محتوا از فرصتها و چالشهای جدید جهانی شدن اقتصاد، چین برای تحقیق درباره کارهای جدید و تضادهای جدیدی که از صنعتی شدن، شهری شدن، به سوی بازار رفتن و رشد موقعیت بینالمللی پدید میآید، اهتمام میورزد و تلاشهای بیشتری هم برای بهبود توسعه علمی میکند. چین در حال حاضر راهبرد توسعه اقتصادی را تغییر داده است و در حال بهبود سیستم بازار اقتصاد سوسیالیستی به عنوان کلیدی برای توسعه سریع اقتصاد ملی میباشد.

صنعت نساجی چین در دوره توسعه علمی چین در جایگاه منحصر به فرد تاریخی خود باقی خواهد ماند. در سال ۲۰۰۲ ضریب نفوذ صنعت نساجی چین 1/198 و صنعت پوشاک 1/23 یعنی چهارمین رتبه در بین هفده طبقهبندی مهم در اقتصاد ملی بود.

در بین ۲۰ میلیون کارگر صنعت نساجی، ۷۵% آنها روستائیاند. با یک مقیاس وسیع و افزایش تدریجی تقاضا، صنعت نساجی از سهم عظیمی از بازار برخوردار است. در حال حاضر، چین بهخاطر سهم یک چهارمی خود در بازار صادرات بینالمللی به خود میبالد و همچنان این توان را دارد که یک نرخ رشد متعادل را برقرار سازد که این امر باعث میشود که فشار روی کارکنان کم شود و تقاضای مصرف داخلی افزایش یابد. در این میان صنعت نساجی میتواند هر ساله بازارهای داخلی بینالمللی بیشتری را برای بیش از ۷۰۰ میلیون تن الیاف طبیعی تولید کند که اعتبار زیادی برای تمدن چین و قدرتمند شدن کشاورزی همراه میآورد، زندگی مردم را بهبود میبخشد و ساختار روستائی جدید را ارتقا میدهد.

به هر حال، برای کامل کردن این مأموریت تاریخی جدید، صنعت نساجی چین بهطور قطع با چالشهای بیسابقهای رو به روست. تغییرات اساسی در توسعه وسیع طولانی مدت، مسألهای ناگهانی و یکدفعه نیست. در عرصه بینالمللی، صنعت نساجی چین با تمرکزی که به تدریج بر روی چالشهیا تولید فرا ملی توسط نیروهای تولیدی پیشرفته دارد با رقابت جدیتری مواجه است؛ از نظر داخلی، این صنعت با محدودیتهای بیشتری در زمینه توسعه همه جانبه در جهت تحقق خط مشی علمی رو به روست. تأثیر ساختگی ناشی از تغییر نرخ مبادلات، نرخ منافع، نرخ مالیات و افزایش حقوق کارگران و اقدامات کاهش ذخیره انری و حفاظت محیط زیست بهعنوان یک مسئولیت اجتماعی همراه با تحقیقات بیارزش طولانی مدت و آگاهی از مارکهای تجاری، چالشهای حادی را برای صنعت نساجی چین ایجاد کرد. چین تنها با پیش گرفتن سیاست شتاب دادن به پیشرفت صنعتی میتواند از یک توسعه سریع و کامل در یک نقطه شروع جدید تاریخی استقبال کند.

۳ـ۳) ایجاد خط مشیهای طولانی مدت در گسترش روابط جهانی در اقتصاد چین فرصتهای جدیدی را برای رشد صنعتی در صنعت نساجی همراه میآورد.

از زمان پیوستن به سازمان تجارت جهانی، چین نه تنها به تعهدات خودش در زمینه دستیابی به بازار و کاهش تعرفهها (میانگین تعرفه واردات ۱۱% کاهش یافته است) آگاه شد بلکه فعالانه دور جدیدی از مذاکرات را درباره تجارت آزاد سازمان تجارت جهانی ترتیب داد. دامنه دسترسی چین و FTA بینالمللی دو جانبه یا منطقهای بهطور مداوم در حال گسترش میباشد و مازاد تجارت چین و ذخیره مبادلات خارجی هر دو همچنان کلان باقی ماندند که این مسأله برای صنعت نساجی چین مفید میباشد تا واردات فنآوریهای پیشرفته بینالمللی، دستگاههای پیشرفته و استعدادهای ممتاز را توسعه دهد و مؤسسات پیشرفته و جدید تولیدات صنعتی را جذب کند تا بنیادهای تحقیقاتی به تغییرات فنی و تخصصی در صنعت شتاب دهند و توانائی نوآوری را زیاد کنند. تمام این موارد اهمیت زیادی دارند، از شش سال اول قرن جدید، صنعت ساخت ماشینآلات در چین رشد و توسعه چشمگیری داشته است. سرمایه خارجی و هنککنگ، ماکااو و تایوان 38/05% سرمایه میباشد، 31/34% برای فروش و 64/3% برای بهای تحویل صادرات. مؤسسات پیشرفته خارجی تولیدات صنعتی در چین که باعث پیشرفت ماشینآلات داخلی و کارخانجات لوازم جانبی شدند، یک موقعیت برد ـ برد را عملی ساختند.

این خط مشی طولانی مدت به مؤسسات کمک کرد ا به سطح بینالمللی برسند و باعث شد که شرکتهای نساجی چینی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته همکاری شدیدی برای افزایش توانائی تخصیص فرا ملی منابع شرکتهای چینی داشته باشند. همچنین باعث میشود که سیستم بازار چینی بهتر شود و بخشهای مختلف اقتصادی با مالکیتهای مختلف به سوی یک توسعه عمومی پیش روند تا به اصلاحات عمیقی در سیستم عملکردی پولی، مالی و مالیاتی دولت برسند. این امر باعث قوی سازی بیشتر نقش بازار در تخصیص منابع میشود و همچنین ماکرو کنترل هم بیشتر عملی میگردد.

۴. صنعت نساجی چین برای پیشرفت به سوی مدرنیزه شدن بهعنوان یک راهنما برای توسعه علمی و فنی تلقی میشود.

۴- ۱) افزایش توان نوآوری صنعتی موضوع اصلی رشد صنعتی خواهد بود.

صنعت نساجی چین با تکیه بر توانائی نوآوری به صورت یک صنعت خلاق، حافظ منابع و دوستدار محیط زیست اصلاح خواهد شد. این صنعت با در کنار هم گذاشتن توان نوآوری و منافع نسبی، افزایش قدرت تولید نیروی کار را عملی خواهد کرد. در کل صنعت، افزایش همکاری عمل و تکنولوژی و افزایش همکاری مارکهای معروف بهمنظور رشد صنعتی بهعنوان مهمترین اهداف یازدهمین برنامه توسعه پنج ساله انجام شده است.

● در زمینه افزایش همکاری علم و تکنولوژی

طبق یازدهمین دوره برنامه پنج ساله در زمینه رشد صنعت، تحقیقات وابسته که شامل ۲۸ تحقیق در زمینه تکنولوژی فرآیند، تکنولوژی مواد، تکنولوژی محیط، تکنولوژی اطلاعات و تحقیقات اساسی در زمینه صنعت نساجی میباشد انجام گرفت. در زمینه رسیدن به یک پیشرفت تازه که شامل تحقیق درباره تکنولوژی مدرن ۱۰ست کامل از ماشینآلات است، تلاشهائی صورت گرفت.

خدمات عمومی در SME (Free Trade Agreement) تقویت شد. برنامههای صنعتی ابتکاری و آزمایشی در ۱۳۵ گروه صنعتی برای بسط دانش تکنولوژی و مدیریت جدید برپا شد. توسعه محصولات، آزمایش کیفیت، ساختن سیستمهای اطلاعاتی، آموزش و تحصیل، سازماندهی مدرن و تجارت الکترونیکی، توسعه بازارها، گسترش روابط جهانی و همکاری با دیگر بخشها تقویت شد. مدیریت علمی مؤسسات، کارائی صنعت داخلی و سازمانهای صنعتی، کیفیت، نوآوری، توانائی پاسخگوئی سریع هم ارتقاء یافت که مسألهی بسیار مهمی میباشد.

● در زمینه همکاری مارکهای معروف

اگرچه سطح تولید صنعت نساجی در چین با نیازهای متنوع و استانداردهای بینالمللی در زمینه تنوع و کیفیت رو به روست، بهعلت کمبود و ارزش اصلی آن مارک، محصولات داخلی در بازار داخلی در یک موقعیت اساسی و سطح پائین بازار باقی میمانند و در تجارت بینالمللی، ”محصولات ساخت چین“ اساساً در جایگاه فرایندی با ارزش افزوده پائین در OEM قرار دارند. بهعنوان یک نوع ثروت اجتماعی این ارزش نتیجه فرایند تولید، توزیع مبادلات، مصرف و زندگی اجتماعی در یک عملکرد تعاملی میباشد، ارزش اعتباری را طی فرآیندهای اجتماعی در بر دارد، بهطور نزدیکی با تولید مواد، زندگی اجتماعی و الگوهای فرهنگی در ارتباط است. در این راه همکاری مارکهای تجارتی اهمیت زیادی را در ارتقا صنعت نساجی چین به یک صنعت با ارزشتر و ارتقا رقابت بینالمللی در زمینهٔ تولیدات دارا میباشد. همچنین یک شرط لازم و با اهمیت برای صنعت نساجی چین، جهانی شدن و پیشرفت مداوم سطح همکاری و رقابت بینالمللی میباشد بنابراین ما باید تلفیق تولیدات ضروری و غیر ضروری را تقویت کنیم. در وضعیت فعلی که مارکهای بینالمللی روند محلی شدن را سرعت میبخشند ما نیز باید به روند بینالمللی شدن مارکهای محلی سرعت ببخشیم.

۴ـ۲) بهبود استاندارد اقتصاد آزاد در صنعت نساجی چین

در قرن و عرصه جدید صنعت نساجی چین به گسترش مبادلات و همکاریهای بینالمللی ادامه خواهد داد. ما ارتباط با سازمانهای صنعتی، تجارتهای عمده فروشی و خردهفروشی، روابط دوجانبه و چند جانبه، حل سایشای بازرگانی، طلب منافع مکمل، پشتیبانی از قانون همکاری برد ـ برد، ارتقا سرمایهگذاری، تکنولوژی، مارک، تولیدات، تجارت، نمایشگاه، سفارشات فراملی، بازارهای بینالملی، منابع انسانی، تحصیلات، اطلاعات و سایر جنبههای همکاری با سراسر جهان را تقویت خواهیم کرد. ما از قانون سازمان تجارت جهانی حمایت و مشترکاً نظام جدید اقتصاد نساجی دنیا را حفظ خواهیم کرد. انجمن بینالمللی منسوجات و پوشاک چین به مؤسسات چینی و خارجی در تمام زمینههای همکاری و سرمایهگذاری، خدمات مشورتی ارائه میدهد تا به مؤسسات خارجی کمک کند که به چین بیایند و به مؤسسات چینی کمک کند تا به سوی جهانی شدن پیش روند.

۴ـ۳) تقویت خود تنظیمی صنعت

صنت نساجی چین برای تحقیق و توسعه علمی، ساخت یک جامعه هماهنگ و پاسخگو بودن به ضرورت نوسازی صنعتی، خود انضباطی را تقویت خواهد کرده در حال حاضر چهار عامل عمده وجود دارد:

ـ کیفیت

ـ حفاظت عقلانی از اموال

ـ مسئولیت اجتماعی

ـ بازار داخلی و نظام تجارت بینالمللی

صنعت نساجی چین، بهدنبال پیشرفت جدیدی از صنعت نساجی دنیا به مفهوم علمی، توسعه خواهد یافت و با اعیان و سرمایهداران سراسر دنیا زیر نظر قوانین سازمان تجارت جهانی دست در دست خواهد داد.

برچسب ها: نساجی
مطالب مرتبط
پیوند نویدبخش نساجی و دانشگاه
مشاهده نظرات