اینکه این پرسش مطرح شده است که آیا میتوان به کشوری که رشد اقتصادی آن دستکم در چهار سال از هشت سال گذشته منفی بوده و قریب به هفت سال است نرخ تشکیل سرمایه ثابت در آن منفی است کشور در حال توسعه گفت؟
و اینکه به این موضوع اشاره شده که باتوجه به این شاخصها امروز باید لقب کشور در حال پسرفت را به ایران داد، باید بگویم آنچه که بدیهی است این است که قطعا براساس آمار دو- سه ساله نمیتوان به کشوری لقب کشور در حال توسعه یا در حال پسرفت را داد. بههیچوجه نمیتوان به شکل مطلق در این زمینه قضاوت کرد. طبیعتا همه قضاوتها باید بر مبنای محکمی استوار باشد. امروز رشد اقتصادی اغلب کشورهای توسعهیافته در حدود دو یا سه درصد است و اقتصاد ایران در حدود چهار- پنج سال گذشته رشد دورقمی و در مقابل رشد منفی را تجربه کرده، اگر براین اساس بخواهیم بگوییم در این سالها پسرفت داشتهایم، پس در سالهای 91 و 92 که اقتصاد ایران هشت واحد کوچک شد، باید نام دیگری بهجای پسرفت انتخاب میکردیم. طبیعتا ما در برخی از حوزهها متناسب با ظرفیت خودمان رشد نکردهایم. اگر امسال تحریمهای ظالمانه آمریکا مجددا آغاز نمیشد، اقتصاد ما میتوانست رشد مطلوبی را تجربه کند. یکی از مشکلات سال جاری این بود که بخشی از تجارت ما متاثر از تحریمهای یکجانبه غیر قانونی آمریکا قرار گرفت. اما اگر به یکی دو سال گذشته نگاهی بیندازیم، برایند رشد اقتصادی کشور مثبت بوده است. رشد اقتصادی تقریبا چهار دهه گذشته معادل میانگین رشد اقتصادی جهان بوده، یعنی ما در حدود سه تا چهار درصد رشد اقتصادی داشتیم. اما میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا ما نمیتوانیم رشد اقتصادی بیشتری را تجربه کنیم؟ یقینا پاسخ این است که ظرفیت اقتصاد ایران این اجازه را میدهد که ما رشد اقتصادی دو رقمی را تجربه کنیم. به همین دلیل در برنامههای پنجساله پیشبینی شده است که اقتصاد ایران میتواند رشد هشت درصد را تجربه کند. اما برایند عوامل بیرونی و همچنین برخی از عوامل داخلی سبب شده که ما به رشد اقتصادی مدنظر در برنامههای توسعه دست پیدا نکنیم. اما اینها به این معنا نیست که اقتصاد ایران را در تقسیمبندیهای معمول چون توسعهیافته، در حال توسعه یا در حال پسرفت نامگذاری کنیم. به عبارتی بهتر، با دادههای سه- چهار ساله نمیتوان کشورها را تقسیمبندی کرد، مگر اینکه یک روند بلندمدت را در نظر بگیریم. برای مثال رشد اقتصادی را در سه یا چهار دهه گذشته بررسی کنیم. مضاف بر اینکه، ما باید ملاحظاتی نیز در نظر بگیریم؛ حداقل در یک دهه اخیر بهویژه در سالهای 91 و 92 که سالهای اوج تحریم بوده است، مبادلات اقتصادی به شدت تحت تاثیر تحریم قرار گرفت و حداقل صادرات نفت ایران به نصف رسید. اگر متغیرها را جدا بررسی کنیم، میتوانیم یک تحلیل واقعبینانه نسبت به روند رشد اقتصادی کشور داشته باشیم.
آرمان